- ۱۴۰۴/۸/۱۹ - ۰۱:۳۵
- توسط محسن شاطرزاده
* غرب آسیا : هژمونی آمریکا یا نفوذ ایران؟ چگونگی حفظ هژمونی محور مقاومت در منطقه غرب آسیا (با تاکید بر حوزههای سیاسی، فرهنگی، رسانه و نخبگان)
محسن شاطرزاده
سفیر اسبق ایران در برزیل
۱۸ آبان ۱۴۰۴
شرایط پیچیده حاکم بر جهان امروزی ، حکایت از ظهور و بروز پیچ تاریخی مهمی دارد که مقدمه ایجاد نظم جدید جهانی است . اما موضوع اصلی این است که ما در کجای سیاست بین الملل قرار داریم ، جانمایی ایران در نظم جدید جهانی چگونه خواهد بود و چه باید کرد؟
۱- نظم جدید جهانی و انتقال قدرت از غرب به شرق و خارج شدن امنیت بین الملل از انحصار آمریکا و ورود بازیگران جدید به صحنه امنیت بین الملل اقتضا میکند که ایران به عنوان یک بازیگر موثر در نظم جدید جهانی ، سهم خود را در تامین امنیت بینالملل خصوصا در منطقه غرب آسیا و آسیای میانه و شبه قاره و قفقاز ، ترسیم کرده و برای بدست آوردن آن با تمام وجود بکوشد.
۲- ظهور مثلث قدرت چین ، روسیه و ایران و افول هژمونی آمریکا و افول قدرت جهانی دلار ، ضرورت هماهنگی و تقسیم نقش جهانی سه کشور قدرتمند در رایزنی های مداوم را اقتضا میکند (مشابه کنفرانس یالتا بعد از جنگ جهانی دوم) و در این تقسیم نقش جهانی باید امنیت منطقه غرب آسیا و آسیای میانه و شبه قاره و قفقاز و حتی خلیج فارس به ایران سپرده شود.
۳ - هر چند روسیه در مناقشه غرب آسیا ، در پازل اسرائیل و آمریکا بازی خواهد کرد (دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد از جمله حضور ۲ میلیون نفر یهودی روسیه در اسرائیل و لابی قوی یهودیان در دومای روسیه) ولی هم اکنون آمریکا و روسیه در حوزه های آفریقا ، آمریکای لاتین ، اوراسیا ، بریکس و شانگهای رقابت جدی با یکدیگر دارند.
۴- ترامپ دو هدف را در موضوع فلسطین و محور مقاومت دنبال میکند: الف : شکستن اقتدار جبهه مقاومت و حمله به پر و بالهای ایران در منطقه (حزب الله ، حماس ، انصارالله ، جهاد اسلامی، مقاومت اسلامی عراق و ....) و به رخ کشیدن اقتدار و سلطه آمریکایی و تثبیت هژمونی آمریکا در غرب آسیا ب : مقابله با نظم جدید جهانی و شکستن حلقه اتصال مثلث چین و روسیه و ایران با گسستن ضعیف ترین عضو این حلقه یعنی ایران .
۵- ترکیه هر چند موقتا در رقابت با ایران در سوریه موفق شده است و همسویی این کشور با آمریکا و رژیم صهیونیستی ، فشار را بر محور مقاومت بیشتر کرده و حل مسئله فلسطین را پیچیده تر کرده است ولی حاکمان این کشور مسیر دشواری را در سوریه خواهند داشت و بعید است به راحتی بتوانند خود را در سوریه تثبیت کنند . سابقه و خاطره ترک ستیزی اعراب سوریه در سالهای قبل از جنگ جهانی اول میتواند دوباره احیا شود و به مبارزه اعراب سوری برای اخراج ترکهای نو عثمانی منجر شود.
۶- تلاشهای غرب و آمریکا با هدف تغییر ساختار قدرت در منطقه غرب آسیا(مانند غزه و لبنان) و کنترل و کاهش نفوذ منطقهای ایران و حفظ موازنه قدرت در غرب آسیا به نفع رژیم صهیونیستی و بهرهگیری از کشورهای عربی میانهرو و وابسته به آمریکا در منطقه غرب آسیا به منظور مقابله با افزایش قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران و تسریع روند عادیسازی روابط به نفع رژیم رژیم صهیونی (طرح پسا غزه و مقاومتزدایی) همگی حکایت از عزم راسخ آمریکا و غرب برای پیروزی در این جنگ تمدنی دارد . این جنگ ، یک جنگ وجودی و یک مقابله هویتی و تمدنی بین تمدن لیبرال دموکراسی غربی و هویت مقاومت اسلامی نشات گرفته از انقلاب اسلامی ایران میباشد که در نهایت یکی از آن دو باید نابود شود و دیگری باقی بماند . قطعا بر اساس بشارات قرآنی و اسلامی این تمدن اسلامی است که باقی خواهد ماند و باطل نابود خواهد شد.
۷- انقلاب اسلامی ؛ الهام بخش مقاومت است. الهام بخشی به جای مغزها متوجه قلبهاست و با قلبها سخن میگوید. مقاومت تنها نسخه الهام بخش وحدت امت اسلام بوده و عامل شکست توطئه های استکبار و صهیونیزم میباشد.
۸- در اندیشه مقاومت و انقلاب اسلامی (اندیشه امام خمینی و امام خامنهای) ، مردم پایه و اساس قدرت هستند و حکومت و دیپلماسی و همه امور حکمرانی باید با تکیه بر مردم و با قدرت مردمی باشد. فرهنگ مقاومت میراثی گرانبها از فداکاری و ایستادگی در برابر تهدیدات را در اختیار دارو . قدرت ایستادگی ایران در برابر دشمنان غدار الهام بخش جهانیان بوده و از دل سختی ها و فداکاری های جوانان و خانوادههای شهدا شکل گرفت. این فرهنگ ایستادگی نه تنها در ایران بلکه در دیگر نقاط جهان نیز تاثیر گذار بوده است.
۹- برخی از مقومهای قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر الهام بخشی عبارتند از :
- فطری بودن ارزشهای مقاومت ،
- قدرت نرم انقلاب و جمهوری اسلامی و تبدیل شدن به هژمون جهانی مردم پایه در نظم جدید جهانی ،
- توسعه قدرت مردم پایه ایران و هژمونی ایران در نظم جدید جهانی .
۱۰- به اذعان مقامات آمریکایی ؛ استراتژی ایران اخراج آمریکا از منطقه است و آمریکا قدرت بازدارندگیاش را از دست دادهاست. قدرت بازدارندگی، عمق نفوذ راهبردی و تابآوری ایران در برابر کارزار فشار حداکثری باعث شده تا بار دیگر آمریکاییها به ضعف و شکست سیاستهای خود در برابر ایران اعتراف کنند. واقعیت آن است که :
الف - ضعف مدیریتی و سیاسی آمریکا، شکست پروژههای بینالمللی، اختلافات داخلی و مشکلات اقتصادی و اجتماعی این کشور،
ب - تابآوری و پایداری ایران در برابر فشار حداکثری آمریکا و کارزار تحریمهای شکننده،
ج - موفقیت جمهوری اسلامی ایران در دیپلماسی منطقهای و نقش راهبری آن در جبهه مقاومت در عراق، سوریه، لبنان، یمن،
د - تعامل ایران با سایر کشورها بهویژه اتحاد راهبردی با کشورهای چین و روسیه و اعضای بریکس ، باعث شده تا سیاستهای آمریکا در مواجهه با ایران به شکست منتهی شود. ضعف و شکنندگی آمریکا در حوزههای داخلی و خارجی و بحرانهایی کهگریبانگیر آنهاست بهویژه استیصال آنان در برابر بازدارندگی جمهوری اسلامی بهقدری مسلم و انکارناپذیر شده که خود مقامات، رسانههاواندیشکدههای آمریکایی صریحاً به آن اعتراف میکنند.
«میچ مککانل»، رهبر جمهوریخواهان مجلس سنا با بیان اینکه راهبرد ایران بیرون راندن آمریکا از خاورمیانه است گفت که "بعد از خروج آمریکا از افغانستان، ایران تلاش در راستای تحقق این هدف را مضاعف خواهد کرد" . مککانل گفت: «راهبرد ایران این است که با استفاده از خشونت ایالاتمتحده را از خاورمیانه بیرون براند. جای تعجب ندارد که آنها بعد از عقبنشینی تحقیرآمیز دولت از افغانستان و ناتوانی در پاسخ دادن به نظامیان آمریکا استفاده از این راهبرد را مضاعف خواهند کرد.»
«کنث فرانک مککنزی» رئیس ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا موسوم به سنتکام نیز مدعی شد: «ایران تهدید اصلی پیش روی سنتکام در خاورمیانه و کانون تمرکز ما است. آمریکا و ایران همچنان در وضعیتبازدارندگی مداوم هستند و تهران تلاش میکند آمریکا را مجبور به اقدام کند.»
۱۱- الزامات اخراج آمریکا از منطقه : آنچه مسلم است آمریکا هرگز بنا ندارد از منطقه خارج شود مگر اینکه به مرحله استیصال رسیده و مجموعه هزینه و ریسک حضور آمریکا در منطقه آنچنان افزایش یابد که همانند افغانستان با فضاحت مجبور به فرار و ترک منطقه شود . برای رسیدن آمریکا به این مرحله از استیصال باید یک مجموعه از اقدامات صورت پذیرد :
الف- فشارمداوم ؛ همه جانبه ؛ هماهنگ و سخت نظامی و غیر متقارن به نیروهای آمریکایی توسط نیروهای مقاومت و ایجاد اشتغال ذهنی مداوم در ذهن نظامیان آمریکایی و سردمداران آنها و سلب آسایش روحی و روانی از اشغالگران و عاصی کردن آنها.
ب- محکومیت و فشار همه جانبه و تهاجم نرم و رسانهای بر علیه آمریکا و شوراندن افکار عمومی بر علیه آمریکا و ترویج فضای نفرت عمومی بر علیه آمریکا.
ج- فشار همه جانبه حقوقی و پیگیری محکومیت آمریکا در همه مجامع بین المللی از طریق طرح دعواهای حقوقی با بکار گیری وکلای شجاع و مستقل بینالمللی. د- تلاش بر مطالبه جهانی کشورهای مستقل مبنی بر خروج آمریکا از منطقه و حمایت از فلسطین با طرح دائمی موضوع در اجلاسهای غیر متعهدها ؛ اجلاسهای متعدد منطقه ای ؛ اجلاسهای پیمان های بریکس ؛ شانگهای ؛ اکو ؛ آلبا و مرکوسور ؛ اجلاسهای حقوق بشری و مجمع عمومی سازمان ملل با حضور نمایندگان غزه و فلسطین .
۱۲ - واقعیت این است که آنچه در غرب آسیا بین ایران و محور مقاومت از یک سو و آمریکا و نظام لیبرال دموکراسی غربی و رژیم صهیونی از طرف دیگر در جریان است ، جنگ اراده هاست نه جنگ نظامی . جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت در این جنگ اراده ها با قدرتمندی و با عنایات و الطاف الهی بر دشمن غدار پیروز شده و قدرت خود را بر نظام لیبرال دموکرات غرب تحمیل خواهند کرد . خوب است مقایسهای بین امروز و ۲۰ سال پیش بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر داشته باشیم . بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر آمریکا به افغانستان و عراق و چند کشور دیگر حمله و آنها را اشغال کرد و بیش از ۳۵ پایگاه نظامی در اطراف ایران ایجاد کرد ولی امروز با فضاحت از افغانستان فرار کرده ، در حال اخراج از عراق بوده ، پروژه آمریکایی داعش شکست خورده و همه اینها با اراده ایران بوده است ؛ ولی در مقابل جمهوری اسلامی ایران نفوذ منطقه ای خود را تا مدیترانه گسترش داده و محور مقاومت به مرکزیت ایران در لبنان و عراق و فلسطین و یمن و سوریه و دیگر کشورهای خاورمیانه تعیین کننده شده است . واقعیت این است که اراده ایران مبنی بر اخراج کامل آمریکا از همه منطقه خارمیانه است و امروز این اراده در حال تحقق است و اخراج آمریکا از منطقه به منزله فروپاشی و نابودی رژیم نامشروع اسرائیل است .
این آشفتگی و سراسیمگی آمریکا و بلوک غرب نشان از یک واقعه مهم دارد که در حال وقوع است و همه به خوبی میدانند که ایران نقطه تعیین کننده این حوادث در آینده خواهد بود.