شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۸

دکتر محسن شاطرزاده

مدیرعامل شرکت فن آوران انرژی پاک مجری اولین نیروگاه 100 مگاواتی بادی در شهرستان خواف استان خراسان


عضو هیات علمی ؛ استادیار

English Version

یادداشت هفته - دکتر شاطرزاده

مساله اصلی - مساله فرعی : فریب اذهان عمومی
  • ۱۳۹۶/۶/۱۸ - ۲۳:۳۵
  • توسط محسن شاطرزاده

مسئله اصلی ؛ مسئله فرعی

فریب اذهان عمومی

محسن شاطرزاده

۲ تیر ۱۳۹۶

 

امروز در حاشیه راهپیمایی روز قدس شاهد اتفاقاتی بر علیه رییس جمهور کشورمان بودیم که نمی توان از کنار آن سادگی گذشت. در این خصوص نکاتی به ذهن متبادر می شود که با دلسوزان انقلاب به رایزنی و اشتراک گذاشته میشود:

۱- سخنان دور از انتظار رییس جمهور در شب قبل از روز قدس اذهان تیز بین و آشنا به جنگ روانی را به پسا پرده سناریویی جدید هدایت کرده و اتفاقاتی جدید را به انتظار نشسته بود.

۲- تحریمهای بی سابقه کشور توسط آمریکا به بهانه سپاه و تروریسم و پاره کردن برجام توسط ترامپ ؛ نیاز ستاد جنگ روانی را به ایجاد حوادثی فرعی و دور کردن اذهان ملت از مسئله اصلی ضروری کرده بود.

۳- حادثه امروز و شکل آن نشان می دهد که به هیچ وجه نمی تواند اتفاقی خودجوش و یا به زعم بدخواهان توسط آتش به اختیاران باشد . بنا براین چند حالت محتمل هست : یابایستی توسط عناصر و هواداران افراطی احمدی نژاد صورت گرفته و از قبل هماهنگی لازم شده باشد یا اینکه ستاد جنگ روانی روحانی آنها را سازماندهی کرده تا مظلومیت روحانی را پیراهن عثمان کنند یا اینکه عوامل بیگانه ای میدان دار بوده و از احساسات جمعی از مردم هم سوء استفاده کرده باشند ولی قطعا توسط حزب الله غیور و روشن بین نبوده و در آینده هم نخواهد بود . حزب الله بسیار دقیق تر و تیز بین تر از آن است که در روز قدس روزجهانی وحدت مسلمین آتش تفرقه را در کوی و برزن شعله ور کرده و اختلاف درون خانواده را جار زند .

۴- آتش بیاران معرکه و وسواسان خناس در این روز ها تلاش مذبوحانه زیادی داشته اند تا تعریف انحرافی از آتش به اختیاری داشته باشند و این اتفاقات دقیقا باب طبع آنان بود تا بتوانند گفته خود را اثبات کنند زهی خام اندیشی . آنها کور خوانده اند که جوانان حزب الله چنین گزکی را به دست دشمنان و منافقین و بدخواهان بدهند و قطعا این نقشه دشمن هم نقش بر آب خواهد شد.

۵- این روزها پرونده ایران در FATF در دست بررسی است و در یک جنگ زرگری و تقسیم کار بین دشمنان غربی در مقابل آمریکا و عربستان ؛ اروپائیها خواستار مهلت بیشتری برای ایران هستند . سخنان شب گذشته آقای رییس جمهور بر علیه سپاه احتمالا واجد پیامی به این سلطه گران بوده که در صورت اثبات باید به خدا پناه برد که رییس جمهور کشور با ذبح سپاه بنای خوش خدمتی به سلطه گران سیاه دل را داشته باشد.

۶- پس لرزه های موشکهای ذوالفقار سپاه قطعا به این زودیها تمام نخواهد شد . آنها که در مناظرات انتخاباتی حتی از نوشتن جمله مرگ بر اسراییل بر روی موشک نگران بودند قطعا از نزدیک شدن اسراییل به مرگ باید بیشتر نگران شوند . و همه اینها یعنی اینکه لازم است جای مسئله اصلی با مسائل فرعی کشور عوض شود تا اذهان عمومی ورود جدی به مسئله اصلی پیدا نکند اما مردم همیشه درصحنه بارها ثابت کرده اند که در شناخت مسئله اصلی کشور بسیار جلوتر از دولتمردان هستند و امروز هم چنین خواهد بود . مسئله اصلی ما آمریکاست ؛ کسی نمی تواند آدرس اشتباه بدهد.

محسن شاطرزاده

۲ تیر ماه ۱۳۹۶

مدینه فاضله اسلامی گم شده نسل سوم انقلاب اسلامی
  • ۱۳۹۶/۶/۱۸ - ۲۳:۳۹
  • توسط محسن شاطرزاده

مدینه فاضله اسلامی

گمشده نسل سوم انقلاب اسلامی

مروری بر نتیجه دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری

محسن شاطرزاده

۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶

 

دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران با شور و شوق وصف ناپدیر آحاد ملت خصوصا جوانان این مرز و بوم پایان یافت و نتایج آن اعلام شده و آقای حسن روحانی با اکثریت ۵۷ درصدی آرا به پیروزی رسید . تحلیلهای مختلفی از دیدگاههای متفاوت بازندگان و برندگان انتخابات ارایه شده و هرکدام به ریشه ها و عوامل برد و باخت اشاره می کنند اما نکات ذیل در این تحلیلها غافل مانده است که به بررسی آنها می پردازیم:

۱- انقلابیون ایران اسلامی پس از سرنگونی طاغوت بزرگی چون شاه بدنبال ایجاد نظامی عادلانه مبتنی بر اخلاق و شعایر اسلامی و به دور از هر گونه دنیا طلبی و قدرت طلبی و ریا و نفاق بودند و با این امید و تحت ولایت و زعامت امام راحل و حضرت آیت الله خامنه ای حماسه ها آفریدند و در جنگ تحمیلی رشادتها آفریدند و در سازندگی کشور خصوصا روستاها کولاک کردند اما به یکباره پس از جنگ دعوت به رفاه طلبی و اشرافیت و تکاثر شدند . مسابقه دنیا طلبی شروع شد و اول از همه دامن دولت و وزرا و شخص رییس جمهور را گرفت در صورتیکه کشور هنوز به تلاشهای مجاهدانه و مخلصانه و ایثارگرانه برای سازندگی نیاز داشت.

۲- دعوت به رفاه و ثروت اندوزی حتی از تریبون نمازجمعه عامل زراندوزی و تکاثر عده ای خدانشناس و سوء استفاده از خوش بینی مسئولین و نیز حفره های نظارتی و ایجاد فساد های مالی متعددی شد که اولین مورد آن فاضل خداداد شناسایی شده و اعدام شد .

۳- کم کم حساسیتهای مسئولین و جامعه کمتر شده و حتی به حوزه فرهنگ سرایت کرد و وزیر ارشاد صحبت از تساهل و تسامح به میان آورد که مورد عتاب شدید رهبری تحت عنوان شبیخون فرهنگی قرار گرفت .

۴- مصلحت اندیشی های بی مورد در قوه قضاییه و تعلل در محاکمه دانه درشتها و نیز سوء استفاده اصحاب قدرت و نزدیکان آنها به مرور سبب گسترش فساد مالی و توسعه ولنگاری های فرهنگی گردید و موجب ایجاد رقابتها برای کسب قدرت و به عبارتی بروز جنگ قدرت گردید .

۵- نسل سوم انقلاب که دوران شاه را ندیده بود و صرفا از طریق نقل قولهای گذشتگان و یا اقوال صدا وسیما با جنایات شاه آشنا شده بود به مقایسه قول و رفتار صاحب منصبان امروز پرداخته و به تضادها و تناقض های آشکاری برمی خورد وانگهی در مقایسه با رژیم سیاه شاه تفاوت کمی در رفتارها خصوصا در حوزه فساد مالی می بیند اینجاست که دچار دوگانگی شدید می شود . از یک طرف آموزه های دینی او از مدینه فاضله حکومت اسلامی سخن می گویند که در آن:

- فقر وجود ندارد.

- تبعیض وجود ندارد.

- فساد وجود ندارد.

- جنگ قدرت و قدرت طلبی وجود ندارد.

- اخلاق در حد اعلا وجود دارد.

- تکاثر ثروت وجود ندارد.

- عدالت اجتماعی در حد اعلا وجود دارد.

- ظلم وجود ندارد و حق مظلوم از ظالم گرفته می شود.

- حاکم بر رعیت رجحانی ندارد.

- جان و مال و ناموس مردم در پناه حکومت است.

- نامسلمان چه ارمنی باشد و چه یهودی ولی در امنیت بسر می برد و به عدالت قاضی مسلمان اعتماد دارد و در پناه جامعه اسلامی قرار می گیرد.

- دروغ گفته نمی شود.

- دین و اخلاق و آبروی مسلمان و غیر مسلمان احترام دارد.

- هیچ گرسنه ای وجود نخواهد داشت.

- زندگی حاکمان هم طراز با مردم خوهد بود.

- و دهها مورد دیگر از مکارم انسانی و اسلامی ولی این جوان نسل سومی انقلاب از ابتدا که چشم به این جهان گشوده در جمهوری اسلامی تنفس کرده و قضاوتش به این حکومت بر اساس تجارب خودش می باشد . او برخلاف آموزه های دینی اش که انتظار حکومت عدل اسلامی را می بیند با فساد ها و قدرت طلبی ها و ثروت اندوزیها و ظلمها و بی اخلاقی های بی شماری از جانب صاحبان قدرت حتی در لباس روحانیت مواجه می شود که در درون خودش نمی تواند این تناقض را حل کند و درنتیجه دچار حیرت و سرگردانی می شود .

۶- جوان امروز در دنیایی زندگی می کند که دنیای انفجار اطلاعات نام گرفته و در هرلحظه مواجه بمبارانی از اطلاعات از سراسر جهان می باشد . در هر لحظه در تمام جهان حضور دارد . وسایل ارتباط جمعی پیشرفته او را با زندگی و دنیای مدرن بزک شده مواجه می کند . اینجاست که وسوسه مدرنیته در تقابل با سنت او را به مرز تردید در باورهای دینی می رساند : و ما در اینجا باید بپرسیم چه کرده ایم برای رفع این تردیدها؟ اگر در رفتارهای دختران و پسران امروز جامعه مان ناهنجاریهای مشاهده می کنیم نباید آنها را مقصر بدانیم بلکه مقصر اصلی ماییم که نتوانسته ایم جامعه آرمانی اسلامی را نشان او بدهیم.

۷- امروز بازندگان انتخابات دلایلی همچون تخلف و دروغ و جنگ روانی و کنسرت و قدرت طلبی و ...... رقیب را عامل باخت خود میدانند در صورتیکه دلیل اصلی باخت در درون خودمان خانه کرده است. اگر ما حتی در گوشه ای از این کشور بزرگ نمونه ای از آن جامعه فاضله آرمانی که ترسیم کرده بودیم درست کرده بودیم و نشان جوانانمان می دادیم ؛ اگر ما حرکتهای جهادی که برای سازندگی و رفع محرومیت کشور داشتیم تداوم می دادیم و جوانانمان را هم در آنها شریک می کردیم؛ امروز اگر ما با مفسدان مالی و سوء استفاده کنندگان از قدرت با قاطعیت و بدون هیچ ملاحطه ای برخورد می کردیم ؛ امروز اگر دست ثروت اندوزان را از قدرت جدا می کردیم ؛ امروز اگر شایسته سالاری را بجای رابطه بازی ها در جامعه حاکم می کردیم ؛ امروز اگر کرامت و عزت جوان تحصیلکردمان را و همه آحاد جامعه مان را حفظ می کردیم ؛ آنگاه مواجه با این سیل تردیدها و نا امیدی ها نبودیم .

۸- هنوز هم فرصت هست . همه باید دست بدست هم بدهیم و مدینه فاضله انقلاب را با دست همین جوانان ایجاد کنیم . بجای اینکه در روزهای آخر نزدیک به انتخابات به فکر بدست گرفتن قدرت بیفتیم از همین حالا شروع کنیم . باید نهضت خدمت و سازندگی را فراگیر کنیم . باید دولت در سایه داشته باشیم . باید نقد و نظارت دائمی درعملکردهای دولت را وجهه خود کنیم اما نظارتی که به قصد مچ گیری نبوده بلکه کمک به دولت درخدمت رسانی باشد . مطمئن باشید اگر خدمت بی منت و جهادی و سازندگی همه جانبه وجهه همت گروههای سیاسی قرار بگیرد مرجعیت سیاسی آنها هم به هنگام انتخابات اعم از انتخابات ریاست جمهوری یا محلس ویا شورا ها مورد قبول مردم خواهد بود . برای مردم اصولگرا و یا اصلاح طلب بودن مهم نیست بلکه آنچه برای مردم معیار است خدمتگزار مردم و جهادی بودن و ایثار و از خود گذشتگی است . آنگاه جوانان ما به نقش دین در احیای جامعه انسانی ایمان خواهند آورد.

محسن شاطرزاده

۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶

سابقه خدمت لاتها به اسلام
  • ۱۳۹۶/۶/۱۸ - ۲۳:۴۵
  • توسط محسن شاطرزاده

سابقه خدمت لاتها به اسلام

محسن شاطرزاده

۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶

 

من هنوز خبر دقیقی در مورد علت ملاقات آقای رییسی با تتلو ندارم ولی بر اساس نوشته خود تتلو و نیز فیلم منتشر شده از او با آقای رییسی چند نکته را عرض می کنم:

۱- این دیدار خیلی کوتاه و در فرودگاه مهرآباد و به درخواست و اصرار تتلو بوده و از طرف آقای رییسی یا ستاد ایشان هیچ برنامه ریزی قبلی صورت نگرفته است.

 ۲- در این دیدار فقط صحبت از امام رضا و آهنگ تتلو برای امام رضا بوده و آقای رییسی هم نقش ارشادی و تشویق او برای ادامه راه خدمت به دین و امام رضا را ایفا می کنند.

۳- ظاهرا تتلو از سال ۱۳۹۲ توبه کرده و برگشته است . آن کثافتکاریها و مفاسدی هم که عکسهاش در فضای مجازی هست مربوط به دوران گذشته است . اتفاقا در سال ۱۳۸۸ که تتلو ترانه ای را برای میرحسین موسوی می خواند و مورد استقبال اصلاح طلبها واقع می شود همان تتلوی فاسد سابق است.

۴- مروری بر تاریخ و نحوه برخورد ائمه و علمای دین با اینگونه افراد لاابالی و لات نشان می دهد که همیشه نقش ارشادی و هدایت آنها و استفاده از ظرفیت آنها برای خدمت به دین داشته اند . داستان حر که اولین کسی بود که راه را بر ابا عبدالله بست و با ارشاد امام توبه کرد و اولین شهید کربلا شد و یا داستان طیب حاج رضایی که از لاتهای معروف تهران بود و با ارشاد امام خمینی متحول شد و در راه اسلام شهید شد ویا داستان تشکیل ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران که اعضای آن اکثرا از لاتهای دروازه غار بودند و همگی متحول شده و در راه اسلام شهید شدند همگی نشان از برخورد ارشادی اسلام با اینگونه افراد طرد شده اجتماعی و استفاده از ظرفیت آنها برای خدمت به اسلام دارد.

۵- لاتها افرادی طرد شده و منزوی از جامعه هستند که برای دیده شدن دست به کارهای خلاف و ناهنجار می زنند ولی اگر با آنها رفتار خوب شده و هدایت شوند و رگ لوطی گری آنها تقویت شود تبدیل به وفاداران خوبی خواهند شد . بدیهی است اگر دیگران به آنها توجه کنند همانند شعبان بی مخ تبدیل به لشکر افسار گسیخته طواغیت و دشمنانی مثل انگلیس خواهند شد کما اینکه سابقه این موارد هم زیاد است.

۶- آنچه مسلم است اینکه پذیرش تتلو توسط آقای رییسی هرگز شائبه انتخاباتی نداشته و صرفا از روی هدایت و ارشاد‌ بوده است ولی متاسفانه این موضوع توسط اصلاح طلبان و مخالفین انتخاباتی آقای رییسی تبدیل به یک هجمه تبلیغاتی برای تاثیر گذاری بر آرای ایشان شد.

محسن شاطرزاده

۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶

ورود احمدی نژاد به انتخابات : پایانی بر فتنه قاسطین ، ناکثین و مارقین پس از انقلاب اسلامی
  • ۱۳۹۶/۶/۱۸ - ۲۳:۴۸
  • توسط محسن شاطرزاده

ورود احمدی نژاد به انتخابات:

پایانی بر فتنه های قاسطین ، ناکثین و مارقین پس از انقلاب اسلامی

محسن شاطرزاده

۲۳ فروردین ۱۳۹۶

 

امروز ستاد انتخابات وزارت کشور شاهد اتفاقی بود که بازتاب گسترده ای در میان رسانه ها داشت . محمود احمدی نژاد به همراه دو یاردیگرش بقایی و مشایی برای ثبت نام بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری در ستاد انتخابات حضور یافتند و احمدی نژاد برخلاف تعهدی که قبلا بدنبال توصیه مقام معظم رهبری بصورت مکتوب داده بود نسبت به ثبت نام در انتخابات اقدام کرد . رسانه ها اعم از مجازی و غیر مجازی در واکنش به این اقدام تحلیلهای متعددی ارائه داده و نظرات مکتوب زیادی درکانالها و گروههای تلگرامی تبادل شد که هرچند به نظر نگارنده اصلا اهمیت و ارزش این همه قلم فرسایی را نداشت معهذا چند نکته هم به ذهن صاحب این قلم می رسد که ذیلا عرض می شود:

۱- اصولا کسانی که با روش احمدی نژاد آشنا هستند می دانند که او دنبال ایجاد هیاهو و به گفته خودش فیل هوا کردن است . احمدی نژاد خودش را یک رسانه و آنهم رسانه ای با برد بلند و موفق می داند و لذا روشهایی را طراحی کرده و انتخاب می کند که بیشترین سرو صدا را ایجاد کند . بنابر این هرچقدر رسانه ها به این جنجال و هیاهو دامن بزنند عملا در جهت اهداف او قدم برداشته اند و لذا بهترین روش در برخورد با احمدی نژاد و خنثی کردن شگرد او بی تفاوت بودن و سرد برخورد کردن و عدم انتقال اخبار مربوط به این حضور برای کاندیداتوری است . به عبارتی بایکوت احمدی نژاد بهترین راه عبور از اوست.

۲- برخی از نوشته ها به نگرانی و التهاب از حضور احمدی نژاد دامن زده و سعی در القای فضای تیره و تار دارند در صورتیکه افق بسیار روشن است و این حضور هوچیگرانه احمدی نژاد نتیجه ای جز غربالگری و تصفیه انقلاب از ناخالصی های خودش ندارد . همانگونه که در ۱۴ اسفند سال ۵۹ بنی صدر با سخنرانی خود در دانشگاه تهران ضمن فراهم آوردن نفرت اجتماعی گسترده برای خودش، فرصتی را فراهم کرد که انقلاب از آن ناخالصی نجات یابد .

۳- امروز کارزار انتخابات ریاست جمهوری صحنه تقابل گروههای انقلابی با گروههای غیر انقلابی است و هیچ دسته بندی دیگری مانند اصولگرا و اصلاح طلب و کند رو و تندرو دیگر اصالت ندارد بنابراین ورود احمدی نژاد به صحنه علیرغم نهی رهبری ؛ او را در ردیف دستجات غیر انقلابی قرارداده و عملا در مقابل انقلابیون قرار گرفته است و تکلیف او روشن خواهد بود.

۴- امام علی (ع) در دوران طلایی پنج ساله امامت خود ناچار به تقابل و جنگ با سه گروه قاسطین و ناکثین و مارقین که در میان مسلمین رخنه کرده بودند‌ می شود. تاریخ بعد از انقلاب هم مواجهه با این سه دسته را به عیان نشان میدهد که به جنگ با اصل انقلاب اسلامی رفته اند . در سالهای اولیه انقلاب مقابله قاسطین را شاهد بودیم ؛ در فتنه ۸۸ حضور و تقابل ناکثین را دیدیم و هم اکنون با حرکت جدید احمدی نژاد فتنه خوارج ومارقین زمان جرقه زده می شود اما همه اینها جریانات باطلی بوده و هستند که در مقابل طوفان و رعد و برق انقلاب اسلامی یارای ایستادن نداشته و ندارند.

۵- برخی از تحلیلها حضور احمدی نژاد را به معنی تطهیر فتنه ۸۸ گرفته اند و از آن اثبات حقانیت فتنه گران را می کنند که خیال باطلی است . هرگز حضور خوارج و فتنه گران نهروان به معنای تطهیر اصحاب جمل و ناکثین زمانه نیست . هر دو باطلند و مقابله با هردو لازم . بنابراین فتنه گران شادمانی نکنند چرا که در مقابل امام ایستادند و برای نظام هزینه سنگین تراشیدند و جرم آنها جرم سنگینی است که باید با توبه خود جبران کنند.

۶- اقدام امروز احمدی نژاد پرده اول از نمایشی است که طراحی کرده و قصد اصلی او انحراف توجهات از شور و حال انتخابات به سمت و سوی خودش و اصحاب منحرفش می باشد . لازم است همگان و خصوصا اصحاب رسانه از این قصد بخوبی آگاه بوده و به هیچ وجه به نشر و بازنشر اخبار احمدی نژاد نپردازند . احمدی نژاد تمام شده و در تاریخ ثبت شد . کسی نباید با دامن زدن به های و هوی او نسبت به زنده کردنش اقدام کند. بایکوت احمدی نژاد و در مقابل ایجاد شور و حال در انتخابات بدون احمدی نژاد باید وجهه همت همگان باشد .

۷- تدبیر ظریف و دقیق و حکیمانه رهبری در مواجهه با احمدی نژاد نشان از عمق درایت و تدبیر و مدیریت ایشان برای عبور از گردنه خطرناک فتنه خوارج زمان بود تا به مرور زمان طرفداران احمدی نژاد از او جدا شوند . امروز دیگر هواداری برای احمدی نژاد باقی نمانده غیر از همان دو نفر که همراهش به ستادانتخابات آمده بودند . لشگر احمدی نژاد تنها مانده ، شایسته نیست با نقل اخبار او تبدیل به سیاهی لشگرش شویم.

محسن شاطرزاده

۲۳ فروردین ۱۳۹۶

دم خروس حمله آمریکا به سوریه
  • ۱۳۹۶/۱/۲۱ - ۱۴:۲۶
  • توسط محسن شاطرزاده

دم خروس حمله آمریکا به سوریه

محسن شاطرزاده

۱۹ فروردین ۱۳۹۶

روز گذشته آمریکا به دستور ترامپ با موشک های کروز به سوریه حمله کرد . آمریکایی ها تعداد موشکها را ۵۹ موشک اعلام کردند در حالیکه بررسی میدانی روسها و سوری ها حاکی از شلیک ۲۳ موشک است . آنهم موشکهایی که خسارت انچنانی وارد نکرده اند . سوالی که مطرح شده این است پس ۳۶ موشک دیگر چه شده اند؟ پاسخ به این سوال از دو حالت خارج نیست . با اینکه این ۳۶ موشک دیگر آمریکایی به صحراها و نقاط نامعلومی اصابت کرده اند که این یک شکست برای آمریکایی ها و عدم دقت موشکهای آمریکایی است . حالت دوم این است که آمریکایی ها فقط ۲۳ موشک نه چندان مخرب پرتاب کرده اند ولی صحبت از ۵۹ موشک می کنند تا فاکتور گران تری را برای اعراب مرتجع صادر کنند و به عبارتی گران فروشی کرده اند. شواهد امر نشان از قوی بودن ظن دوم دارد . شب گذشته در کمتر از یک شبانه روز ترامپ با ملک سلمان پادشاه عربستان تماس تلفنی گرفته و گزارشی از حمله موشکی آمریکا به سوریه می دهد و شاه مفلوک عربستان هم کلی خوشحال شده و تشکر می کند ولی به نظر می آید که همانگونه که ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی می گفت اعراب مرتجع که خواهان ورود آمریکا در جنگ سوریه هستند باید هزینه آنرا هم بدهند و الان ترامپ به وعده خود عمل کرده و فاکتور سنگینی برای اعراب صادر کرده تا بپردازند . آنچه که مسلم است بر خلاف تحلیلهای شتابزده وابستگان غربی که ترس و نگرانی را القا می کنند این عملیات آمریکا ارزش میدانی نخواهد داشت مگر اینکه کمی به تروریستهای در صحنه قوت قلب بدهد و مقدار زیادی هم جیب اعراب را خالی کند.

بکار گیری روشهای حزبی علیرغم عدم وجود ساختارهای حزبی در جمنا
  • ۱۳۹۶/۱/۲۱ - ۱۴:۲۳
  • توسط محسن شاطرزاده

بکارگیری روشهای حزبی علیرغم عدم وجود ساختار های حزبی در جمنا

محسن شاطرزاده

۲۰ فروردین ۱۳۹۶

مردم سالاری یا دموکراسی بعنوان تجربه بشری در یکی دو قرن اخیر مدلی برای انتخاب حکمرانان از میان مردم و تفویض قدرت از مردم بعنوان صاحبان اصلی قدرت به حاکمان بوده است. تا کنون مدلهای مختلفی از دموکراسی در کشورهای مختلف جهان تجربه شده که مصادیق آن را در فرانسه و آلمان و انگلستان در اروپا تا ایالات متحده آمریکا و حتی در جمهوری خلق چین ؛ می توان نشان داد. بطور طبیعی هرکدام از این مدلهای حکومتی ابزار و عواملی در نظام حکومتی خود برای اجرای مدل مردم سالاری مطلوب خود طراحی نموده اند که خاص همان کشور است ولی آنچه در همه این مدلهای حکومتی مردم سالار مشترک است وجود احزاب قانونی مختلف برای شکل گیری و تجمیع افراد صاحب تفکر و گرایشات سیاسی مشترک است که با ساختارهای درون سازمانی خود امکان شناسایی و پرورش و رشد استعدادهای ملی را فراهم نموده و به هنگام انتخابات مهمی مانند ریاست جمهوری و درصحنه رقابتهای درون حزبی و برون حزبی عملا استعدادهای کشف شده و پرورش یافته هرگرایش فکری یا احزاب مختلف به کارزار جدی رقابت انتخاباتی واردشده و مردم هم عملا با شناخت بهتری می توانند به نامزد مورد علاقه خود رای بدهند. در این میان ساختارهای درون حزبی بگونه طراحی می شوند که ضمانتهای لازم را ایجاد کرده و در رقابتهای درون حزبی مسابقات حذفی برگزار میشود تا نهایتا بیشتر از یک نفر بعنوان نماینده حزب برای رقابت نهایی برون حزبی وجود نداشته باشد . به عبارتی رقابت درون حزبی برای اعضای احزاب آزاد است اما رقابت برون حزبی برای آنها ممنوع می شود و همین الزام عملا نگرانی ها از شکست آرا توسط کاندیداهای متعدد از یک حزب را برطرف می کند. حتی در کشوری مانند جمهوری خلق چین که فقط یک حزب وجود دارد انتخابات از کمیته های مردمی در کوچکترین واحد روستایی شروع می شود تا نهایتا به کنگره ملی خلق چین می رسد اما عملا فرصتی برای شناسایی استعداد های ملی و رقابتهای درون حزبی برای آنها فراهم می کند تا نهایتا در یک کارزار و دوئل نهایی رییس دولت یا رییس جمهور آن کشور انتخاب می شود ولی عملا مکانیزم طراحی شده درون حزبی اجازه نمی دهد افرادی به خود اجازه دهند تا میثاق را شکسته و وحدت حزبی را بشکنند. جمهوری اسلامی ایران مدل جدید مردم سالاری را با دخالت دین در ساختار حکومتی به نمایش گذاشته و مدل منحصر به فرد مردم سالاری دینی را به جهانیان ارائه کرده است . متاسفانه علیرغم برگزاری بیش از ۳۴ انتخابات هنوز هم در هنگام انتخابات مهمی مانند انتخابات ریاست جمهوری دچار مشکلات متعدد ناشی از حضور جریانات سیاسی مختلف که بسیاری از آنها همسو هم هستند می باشد وگرایشات باندی و زد و بندهای جناحی است که در عمل درصحنه نقش بازی کرده اند و خلا احزاب سیاسی بزرگ و منسجم و تعیین کننده به چشم می خورد و نتیجه آن تاکنون دورهمی جریانات همسو به هنگام انتخابات و پاشیده شدن آنها بعد از انتخابات و سهم خواهی احزاب پدر خوانده از رییس جمهور پیروز بوده است . جبهه مردمی نیروهای انقلاب(جمنا) که بدنبال چند تجربه تلخ شکست در انتخابات از طرف جمعی از دلسوزان انقلاب و با گردهمایی گروههای همسو و اصولگرا و هرچند دیرهنگام تشکیل گردید ؛ اقدام مبارکی بود که می تواند خلا مهم وجود احزاب سیاسی آنهم با مدل مردم سالاری دینی را در سپهر سیاسی کشورمان پر کند. ولی تشکیل دیر هنگام این جبهه موجب بروز نقاط ضعف متعددی شده است که از جمله آنها اتفاقات بعد از مجمع ملی دوم است ؛ هر چند که در نحوه انتخاب نمایندگان اقشار ۱۸ گانه و نمایندگان شهرها و استانها هم گفتنی ها از کاستی هازیاد است . اگر با پدیده هایی مانند نامه های آقایان فتاح و رضایی و قالیباف و ضرغامی و اعلامیه حضور مستقلانه حجه الاسلام رییسی آنهم به فاصله یک روز پس از مجمع ملی مواجه می شویم این امر ناشی از عدم وجود ساز و کارهایی است که تصمیمات مجمع ملی و شورای مرکزی جمنا را ضمانت کرده تا کسی از آن تخطی نکند . به نظر می آید شورای مرکزی جمنا بیشتر از آنکه محیط بر حلقه کاندیداها باشد عملا محیط در دایره کاندیدا ها شده و تصمیمات کاندیدا ها از قوت بیشتری برخوردار است تا تصمیمات شورای مرکزی جمنا . این خطری است که تا انتهای راه انتخابات ریاست جمهوری میتواند جمنا را تهدید کند و در میانه راه هرکدام از کاندیداها به دلایلی مسیر خود را از صف جمنا جداکنند. امروز خیل عظیم جوانان انقلابی ودلسوز انقلاب به امید وحدت نیروهای انقلاب زیر چتر جمنا جمع شده اند ولی اگر این تجربه هم شکست بخورد یاس و نا امیدی و سرخوردگی بر این جوانان سایه خواهد افکند و این گناهی بزرگ و نابخشودنی است که مسئولیت آن بر دوش سردمداران گروههای سیاسی اصولگراست که نتوانستند یکدیگر را تحمل کرده و حب نفس و انانیت و وابستگی گروهی آنها را از توجه به منافع ملی و منافع انقلاب دور کرد. این تجربه نشان میدهد کشور ما هم برای اجرای مردم سالاری دینی و تفویض واقعی قدرت از مردم به حاکمان و انتخاب حکمرانان مردمی نیاز به احزاب قوی با همه سازو کارهای حزبی دارد تا دیگر کسی به خود اجازه ندهد در ساز تفرقه بدمد و عامل حاکمیت دنیاداران و وابستگان فاسد و مزدور اجانب شود.

مشایی چهره دوم احمدی نژاد
  • ۱۳۹۶/۶/۱۸ - ۲۳:۵۲
  • توسط محسن شاطرزاده

یادداشت نگارش شده در ماههای آخر ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و قبل از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم

 

مشایی چهره دوم احمدی نژاد

محسن شاطرزاده

۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۲

بر خلاف آنچه در تحلیلهای متعدد و ارائه نظرات در مورد مشایی آورده می شود مشایی نه تنها دارای فکرو اندیشه مشخص و مستقلی نمی باشد بلکه شدیدا وابسته به تفکر احمدی نژاد است و اصولا مشایی همان احمدی نژاد است ولی با چهره دوم. احمدی نژاد فرد با هوش و زیرکی است آنچه را که مقبولیت عمومی داشته باشد و کسب وجه برای او در میان مردم بکند خودش مستقیما بیان می دارد و آنچه را که مقبولیت نداشته باشد با بیان مشایی ارائه می کند تا اقشار مختلف جامعه را تست کرده و به چالش بکشد .

با شناختی که بنده از نزدیک با احمدی نژاد و مشایی داشته ام هرگز مشایی را دارای اندیشه منسجم و تاثیر گذار روی احمدی نژاد ندیدم بلکه این احمدی نژاد است که اندیشه ها و افکار خود را به مشایی القا می کند و در محافل از زبان مشایی گفته می شود .

از آنجا که احمدی نژاد به شدت شیفته خود است و تنها خودش را قبول دارد لذا تعریف و تجلیل احمدی نژاد از مشایی دقیقا تعریف و تجلیل احمدی نژاداز خودش است و یا مدال دادن احمدی نژاد به مشایی ؛ در واقع مدال دادن احمدی نژاد به خودش است کما اینکه در جلسات و محافلی که تریبون به دستور احمدی نژاد در اختیار مشایی قرار می گیرد همه سخنان مشایی در مدح و ثنای احمدی نژاد است و لا غیر و احمدی نژاد هم به شدت از این مدح و ثنا لذت میبرد. به عبارتی مشایی بیش از یک نوکر دست بسته و آلت دست احمدی نژاد نیست و انچه او می گوید و انچه بدان عمل می کند دقیقا همان است که احمدی نژاد اگر بعنوان مقام رسمی محضور نداشت خودش بیان می کرد و بدان عمل می کرد .

اگر بخواهیم مثالی بزنیم که تقریب به ذهن باشد احمدی نژاد دقیقا می خواهد پوتین ایران باشد و مدلی را که برای به قدرت رساندن مشایی بکار گرفته اقتباس از مدل لولا دا سیلوا و جیلما روسف در برزیل است و به ظن خود می خواهد محبوبیت خود را به مشایی منتقل کند تا در صورت بدست آوردن قدرت توسط مشایی باز هم خودش حاکم بلا منازع باشد.

احمدی نژادافکاری دارد که به هر قیمتی می خواهد آنها را به اجرا درآورد به هیچ کس غیر از خودش اعتقاد و اعتماد ندارد . شان خودش را رهبری می داند و به مقام معظم رهبری هم اعتقادی ندارد و انچه گاهی به ظاهردر حمایت از رهبری می گوید صرفا از باب تبلیغات و برای تطهیر خودش بوده و هرگزاز روی عقیده اش نیست .

به روحانیت اعتقادی ندارد و یافته های خودش از اسلام و دین را کافی و کامل می داند . به احدی وفادار نیست و به راحتی یاران و همراهان خودش را قربانی می کند و اگر روزی فرا برسد که منافع احمدی نژاد اقتضا کند مشایی را هم قربانی خواهد کرد . به راحتی رنگ عوض می کند و مسئولیت اقدامات خودش را به دوش وزیران و مسئولان بخت برگشته می گذارد . هیات دولت و وزرا را فقط برای نوکری خودش می خواهد و هرگز تحمل شنیدن اندیشه مخالف را نداردو انچه که برای او مهم است فقط احمدی نژاد است و بس .

احمدی نژاد ملغمه و معجونی از مصدق و بنی صدر و هاشمی است و دقیقا رفتارهای آنان را در مواقع مقتضی تکرار می کند پس باید به هوش بود و آدرس غلط نداد . کلام آخر اینکه همه باید به احمدی نژاد فکر کنند نه مشایی. خداوند ما را شر فتنه های آخرالزمان حفظ کند.

محسن شاطرزاده

تهران 19 اردیبهشت 1392

جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) و آزمون سخت اخلاص و ایثار
  • ۱۳۹۶/۶/۱۸ - ۲۳:۵۵
  • توسط محسن شاطرزاده

جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) و آزمون سخت اخلاص و ایثار

 

محسن شاطرزاده

فروردین ۱۳۹۶

نگرانی نیروهای اصیل انقلاب اسلامی از روند وقایع سیاسی در کشور و گسترش مفاسد اقتصادی و انحرافات فرهنگی در کشور اعم از دولتهای منتسب به جریانات اصلاح طلب و یا اصولگرا و فاصله گرفتن جامعه از ارزشهای ناب انقلاب اسلامی و جایگزینی قدرت طلبی بجای خدمت گزاری و روند کاهشی رفاه و پیشرفت در جامعه ؛ همه و همه باعث ایجاد دغدغه و نگرانی نیروهای انقلاب در چند سال اخیر شده است . ظهور جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ( جمنا) در واپسین ماههای قبل از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بارقه ای از امید در میان جوانان انقلابی و دین مدار و دلبستگان انقلاب اسلامی ایجاد کرد ولی این بارقه امید با تردید هایی همراه بوده و هست که بعضا در ذیل ارائه می شود و شرط موفقیت این جبهه برای جذب اقشار مومن و انقلابی و جوانان دلبسته به انقلاب در پرهیز از این آفتها است:

۱- حرکت مردمی و جوشش درونی بجای حرکت حزبی و سهم خواهی قبیلگی : اگر حرکت مردمی باشد و از درون بجوشد دیگر سهمی برای پدرخوانده ها و جریانات سیاسی باقی نمی گذارد که خود را سهامدار دولت بدانند و سهمی از قدرت را مطالبه کنند . انقلاب متعلق به همه مردم است و دولت هم باید از متن نیروهای مردمی و انقلابی تشکیل شود . چه بسا نیروهای شایسته تری در اقصا نقاط کشور وجود داشته باشد که صلاحیت بیشتری نسبت به مدعیان حزبی مستقر در پایتخت داشته باشند .

۲- شناسایی استعداد های پنهان و صاحب صلاحیت در کشور : بر خلاف نظر مدعیان بی هنر حزبی که فقط اعضای محدود حزبی خودشان را می بینند و بانگ قحط الرجال سر میدهند باید گفت کشور با مشکل جهل الرجال مواجه است نه قحط الرجال که همانند دولت کنونی کابینه پیرمردان تشکیل شده است . در جای جای میهن اسلامی استعداد های شگرف و نیروهای توانایی وجود دارد که به میدان آوردن آنها و سپردن مسئولیتها به آنها معجزه مدیریتی ایجاد می کند . کشور سرشار و مملو از استعداد های درخشان و نخبگان توانا است مشکل در عدم شناخت آنهاست . تصور می رفت که جمنا با علم به این مهم تمام توان خود را در کشف این استعدادها بکار گیرد ولی چنین نشد . حضور دیگر هنگام جمنا در سپهر سیاسی ایران منجر به غلبه جریانات متعدد سیاسی موسوم به اصولگرایی و بدست گرفتن مناصب تصمیم گیرنده توسط پدر خوانده های جریانات سنتی اصولگرا شد . روالی که قبل از این هم وجود داشت و در چند انتخابات گذشته عدم کارایی خود را نشان داد و موجب شکست و سرخوردگی در جریان انقلابی شد . جریان مردمی نیروهای انقلاب نه دغدغه احزاب خود ساخته اصولگرا و اصلاح طلب را دارد نه وارد جنگهای زرگری قدرت می شود بلکه جریان انقلابی فقط دغدغه اصل انقلاب و پیشرفت کشور و اثبات کارآمدی نیروهای اصیل انقلاب رادارد. بنابراین چنبره احزاب سیاسی اصولگرا و احیانا جنگ پشت پرده این احزاب برای بدست گیری مناصب تصمیم گیری در جمنا به صلاح کشور و انقلاب نخواهد بود و قطعا پشتوانه مردمی جمنا را کاهش خواهد داد.

۳- بکار گیری مکانیزمهای مردمی بجای رو در بایستی های حزبی و باج دادن های بی مورد : در ابتدا به نظر می آمد که جمنا بدنبال اتخاذ روشهای مردمی و مشارکت مردمی حداکثری در تصمیم گیریها باشد اما در عمل نقش مردم به سیاهی لشکر کاهش یافته و عملا این احزاب و جریانات سیاسی هستند که تعیین کننده شده اند . به عنوان مثال اگر طبق روال کنگره اول جمنا بنا بود تعداد ۱۰ نفر حائزین اکثریت آرا انتخاب شوند اما نتیجه به مذاق بعضی احزاب خوش نیامده و نهایتا رو دربایستی ها حاکم شده و برای راضی نگه داشتن همه احزاب تعداد ۱۴ نفر بیرون می آیند و به نظر می رسد در انتخاب ۵ نفر در مرحله دوم این مشکل و فشار جریانات حزبی بیشتر شود که عملا جمنا از کارکرد مردمی خودش خارج خواهد شد . به نظر می آید جمنا در درون خودش به محافظه کاری روی آورده و غیر انقلابی عمل می کند امری که وجهه بیرونی آن نشان دهنده اسیر شدن جمنا در دستان احزاب اصولگراست .

۴- خطر تکروی و خروج از جمنا : با توجه به نگاه حاکم بر احزاب سیاسی درون جمنا ؛ هر کدام از کاندیداها مدعی انا رجل هستند و خود را اصلح بر دیگر کاندیداها دانسته و دیگران را قبول ندارند و عملا تمکین در برابر تصمیم جمنا را با تردید مواجه می سازند . تصور این است که هر کدام از احزاب درون جمنا در آستانه خروج از جمنا خواهند بود تا اگر کاندید مورد نظر آنها توسط جمنا انتخاب نشد کاندید خود را بطور مستقل معرفی کرده و از جبهه خروج نمایند و این خطری است که در چند دوره انتخابات قبلی هم تجربه شده و شکست هم حاصل شده است.

۵- اصولا یک جبهه بخاطر ماهیت خود دارای گرایشات مختلفی است و جمنا هم از این امر استثنا نیست . سوال این است که اگر افراد انقلابی با گرایش موسوم به چپ بخواهند در صحنه جمنا باشند چه جایگاهی برای جناح چپ آن جبهه پیش بینی شده و چگونه با آنها برخورد خواهد شد . اگر جبهه مردمی است یعنی همه اقشار مردم می توانند حضور داشته باشند تنها شرط حضور آنها دلبستگی به انقلاب اسلامی است اما نگرشهای متفاوتی دارند و باید هرکدام در جبهه جایگاهی داشته باشند و این مهم خلائی است که در جمنا وجود دارد.

۶- آزمون سخت اخلاص و ایثار : امروز جریان انقلابی و جمنا با آزمون سخت اخلاص و ایثار مواجه شده است . آیا به اندازه کافی اخلاص وجود دارد که اگر بینی و بین الله کاندیدی قوی تر از ما و یا کاندید ما وجود داشت او را بر خود ترجیح بدهیم؟ آیا برای ایثار و از خود گذشتگی آمادگی داریم تا اگر منافع انقلاب با منافع شخصی با منافع حزبی ما در تقابل قرار گرفت رضای خدا را ترجیح بدهیم و طرف منافع انقلاب را بگیریم و پا روی منافع خودمان بگذاریم؟

۷- احساس تکلیف در نیروهای انقلاب: مطمئنا نیروهای انقلاب در جایی که منافع انقلاب را درخطر ببینند ساکت نخواهند نشست و سیل و طوفان براه می اندازند . بدیهی است اگر جمنا هم نتواند خواسته و آرزوی مردم و نیروهای مرمی انقلاب اسلامی را برآورده کند سیل و طوفان فرزندان انقلاب طومار همه احزاب چپ و راست را در هم پیچیده و طرحی نو در خواهند انداخت.

محسن شاطرزاده

۸ فروردین ۱۳۹۶

انتخابات آتی ریاست جمهوری : کارزار انقلابی و غیر انقلابی ؛ تقابل دینداری و دنیا خواهی و اثرگذاری اخلاص و نفاق
  • ۱۳۹۶/۶/۱۸ - ۲۳:۵۸
  • توسط محسن شاطرزاده

انتخابات آتی ریاست جمهوری :

کارزار انقلابی و غیر انقلابی

تقابل دینداری و دنیا خواهی

اثرگذاری اخلاص و نفاق

 

محسن شاطرزاده

۱۴ اسفند ۱۳۹۵

تقارن این نوشتار را با ۱۴ اسفند به فال نیک می گیرم . روزی که چهره نفاق برملا شد . روزی که طراحی پیچیده لیبرالها و منافقین و همه جماعت دنیا طلب و ضد انقلاب نقش بر آب شد و هرآنچه را غرب و ایادی وابسته به او رشته بودند ؛ پنبه شد و کید شان به خودشان برگشت چرا که کلام الهی است آنجا که می فرماید: مکروا و مکروالله والله خیرالماکرین در این روز بنی صدر رییس جمهور نفوذی جریان لیبرال و منافق و غرب زده پرده از نقاب برداشت و در سخنرانی دانشگاه تهران با همراهی منافقین کوردل دست به خباثتهای متعددی زد اما اشتباه محاسباتی او باعث شد که پرونده ریاست جمهوری اش بسته شده و از ریاست جمهوری اسلامی خلع شده و متواری شده و نهایتا در هیبت زنانه بهمراه سردسته منافقین از کشور خارج شده و به فرانسویها پناهنده شود. سقوط بنی صدر زنگ هشدار به همه خائنینی بود که علیرغم دزدیدن رای و اعتماد مردم در روز مبادا که در مقابل انقلاب قرار بگیرند امید پشتیبانی مردم را نباید داشته باشند . مردم ایران در طول تاریخ ۳۷ ساله انقلاب اسلامی نشان داده اند که علی رغم هرگونه گرایش سیاسی به هنگامی که احساس خطر برای انقلاب کنند جانانه به دفاع از انقلاب برخاسته و همه عوامل خاطی را قلع و قمع می کنند . مردم مومن ایران بخوبی فرق مسئول با اخلاص و مدیر دنیا طلب را تشخیص می دهند و نهایتا طرفدار جریان مخلص و خدمتگذار هستند . جامعه شناسان و متخصصی فن ؛ جامعه ایران را ترکیبی ۳۰ و ۴۰ و ۳۰ می دانند . به تعبیری جامعه ایران را متشکل از ۳۰ درصد مومنین و طرفداران انقلاب و ۳۰ درصد جریانات غیرانقلابی و لیبرال و ضدانقلاب و ۴۰ درصد جریان خاکستری می دانند و در شرایط خاص و ویژه هرکدام از دو قطب ۳۰ درصدی توان جذب بیشتری داشته باشد می تواند نسبت به جذب ۴۰ درصد خاکستری امیدوار باشد و لذا همه برنامه ریزی احزاب و جریانات سیاسی برای جذب آن ۴۰ درصد است . انچه که مهم است حضور مردم در صحنه انتخابات است نه معرفی کاندیدای شاخص . هر جریان سیاسی موفق به ایجاد شور و هیجان در انتخابات و حضور گسترده تر مردم در انتخابات بشود عملا قسمتی یا تمام رای جماعت ۴۰ درصدی را خواهد داشت . در این میان کاندیدایی که از خود چهره سالمتر و مردمی تری را به نمایش گذاشته و خالصانه تر با مردم تعامل کند موفق تر خواهد بود . لذا به نظر میاید هرکدام از جریانات سیاسی که به میدان می آیند اگر بخواهند پیروز میدان باشند و رای مردم را با خود داشته باشند می بایستی قبل از دعوت به خود و کاندیدای مورد نظر خود ؛ دعوت به حضور پرشورتر و پررنگ تر مردم در انتخابات نماید . تجربه ثابت کرده که هرجا مردم در صحنه باشند انتخابشان به نفع انقلاب است ولذا فرمول موفقیت هر جریان سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری از قرار زیر خواهد بود:

۱- دعوت به حضور هرچه پررنگتر مردم در انتخابات

۲- تکیه هرچه بیشتر بر گفتمان انقلاب اسلامی

۳- وحدت حداکثری جریانات همسو و اجتناب از تفرقه

۴- اثبات اخلاص در کار داشتن و خدمتگزار مردم بودن

۵- معرفی کاندیدایی مومن ، انقلابی ، مخلص ، مردمی ، ساده زیست ، توانا و ایثارگر و مدیر جهادی

۶- ایجاد سازو کارهایی مردمی برای مشارکت هرچه بیشتر تمامی اقشار اجتماعی و تمامی مردم ایران در تصمیم گیری و ایجاد شور و هیجان عمومی بجای تصمیم گیریهای حزبی و از بالا به پایین . قطعا اگر‌ مردم با شور و هیجان به استقبال انتخابات بیایند و خود را در انتخابات موثر ببینند آنگاه شاهد حماسه حضور و پیروزی گفتمان انقلاب اسلامی بر گفتمان غیر انقلابی خواهیم بود.

ترامپ: ظهوری بر ای بی ثباتی جهانی (1) و (2)
  • ۱۳۹۵/۱۱/۱۶ - ۱۱:۰۳
  • توسط محسن شاطرزاده

ترامپ : ظهوری برای بی ثباتی جهانی (۱)

محسن شاطرزاده

بالاخره پس از ماهها انتظار ترامپ پا به کاخ ریاست جمهوری آمریکا گذاشته و به آرزوی دیرینه اش دست یافت . او همانگونه که در ایام انتخابات گفته بود با ورود به کاخ سفید سیفون را کشید و آنقدر در اینکار شتاب داشت که فرمانهای خود را از قبل تهیه کرده بود و در همان روز اول فرمانهای متعددی را صادر کرد تا ثابت کند اولین رییس جمهوری خواهد بود که در ۱۰۰ روز اول قولهای خودرا محقق کرده است . او سفرای آمریکا را عزل کرد . جلوی ورود اتباع هفت کشور مسلمان به آمریکا را گرفت . دستور ساخت دیوار بین مکزیک و آمریکا را صادر کرد . پیمان آمریکا و کشورهای حوزه اقیانوس آرام را ملغی کرد . دستور ادامه پروژه خط لوله داکوتا را صادر کرد . تحریمهای ایران را تشدید کرد . حملات به چین را افزایش داد . دستور بازسازی ارتش آمریکا برای جنگی جهانی و مقابله با چین و روسیه را صادر کرد . برای مقابله با برنامه موشکهای بالستیک ایران را تهدید جدی کرد و .... و همه این اقدامات را به بهانه بازیابی مجدد اقتدار آمریکا انجام داده است. ولی سوال این است که آیا ترامپ موفق خواهد شد ایده های خود را اجرایی کند ؟ و اینکه ترامپ آمریکا را به کدامین مسیر هدایت خواهد کرد؟ پاسخ به سوال هنوز خیلی دقیق و روشن نمی تواند ارائه شود اما بر حسب ظواهر امر و با توجه به واکنشهایی که تا کنون در سطح جهانی ملاحظه شده ؛ چند نکته قابل بیان است :

۱- ترامپ وحضور او در کاخ سفید احیا کننده تفکر نژادپرستان سفید پوست حاکم بر امریکا در دو قرن گذشته و به عبارتی نشانی از چهره آمریکای بدون روتوش است و به ایجاد وتقویت جریانات نژاد پرست و احیای مجدد آنها در آمریکا و در سطح جهانی خواهد انجامید و موجب افزایش بی ثباتی در داخل آمریکا و در سطح جهانی حواهد شد . شکافهای اجتماعی در جامعه شقه شقه شده آمریکایی ببشتر شده و درگیری ها در درون جامعه آمریکایی بیشتر خواهد شد و ایالتهایی مانند کالیفرنیا که مرکز تولید علم و ثروت در آمریکا هستند به سمت گسستن و جدا شدن از آمریکای متحد پیش خواهند رفت .

۲- برخی نظرسنجی های منتشره نشان میدهد که غالب آمریکایی ها هم با اقدامات ترامپ موافق و همراه هستند . این امر نشان دهنده واقعیت و تفکر غالب بر بدنه جامعه آمریکایی و توهم قشر روشنفکر و تحصیلکرده آمریکایی طرفدارهیلاری کلینتون می باشد . واقعیت آمریکا همین است که ترامپ نشان میدهد . نژاد پرستی ، برتری جویی ؛ ظلم و ستم بر دیگران ؛ هیچ انگاشتن غیر آمریکا ؛ هژمونی سلطه بر دیگران ؛ قیمومیت برجهانیان ؛ مجاز شمردن حق دخالت در امور داخلی دیگران ؛ سلطه بر ثروت کشورها و در یک کلام حق رهبری جهانی از ویژگیهای بارز این تفکر است که ترامپ خود را منادی احیای آن میداند و قشر آمریکایی طرفدار ترامپ هم سرمست از احیای دوران اقتدار گذشته آمریکایی است.

۳- انتخاب اعضای کابینه ترامپ و حضور میلیاردرهای آمریکایی در این کابینه نشان میدهد که دولت ترامپ به سمت افزایش شکافهای اجتماعی خواهد رفت و نتیجه این طریق جنگ فقر و غنی در جامعه آمریکایی و گسست بیشتر در جامعه آمریکایی خواهد بود . این امر منتج به افزایش تنش و بی ثباتی در جامعه آمریکایی خواهد شد.

دکتر محسن شاطرزاده

 

ترامپ : ظهوری برای بی ثباتی جهانی (۲)

محسن شاطرزاده بهمن ۱۳۹۵

۳- آنچه در هیاهوهای تویتری ترامپ به چشم می خورد منش کاسبکارانه او در برخورد با مسائل جهانی و امنیت کشور هاست . او بارها اعلام کرده که آمریکا اگر برای کشوری امنیت ایجاد کند باید آن کشور هزینه اش را بپردازد یا اینکه بطور اغراق آمیزی اعلام می کند آمریکا در جنگ خاور میانه شش تریلیون دلار هزینه کرده است . مفهوم این جملات این نیست که پس از این آمریکا به دخالت در امور داخلی کشور ها ادامه نخواهد داد بلکه باجگیری آشکاری توسط آمریکا را مطرح می کند که در مقابل دفاع از رژیم های مزدور در برابر خیزشهای حق طلبانه صورت خواهد پذیرفت . اگر او می گوید جنگ خاور میانه شش تریلیون دلار هزینه داشته است به مفهوم آن نیست که دیگر در امور سوریه و عراق و سایر کشور های خاورمیانه دخالت نخواهد کرد بلکه او بطور صریح و علنی از رژیم های مزدوری همچون عربستان و قطر و امارات باج خواسته و این هزینه ۶۰۰۰ میلیارد دلاری را طلب می کند . هیاهوی ترامپ برای مهار ایران ؛ دقیقا در این راستا و گسترش فضای ایران هراسی و باج خواهی بیشتر از کشورهای مزدور منطقه است. بنابر این راهبرد همان راهبرد همیشگی آمریکا در دوران اوباما و بوش و کلینتون است ولی با ادبیاتی متفاوت.

۴- اگر ترامپ رییس کمپانی اکسون موبیل را برای وزارت خارجه خودش انتخاب می کند که اتفاقا رفاقتها و نزدیکی هایی هم با پوتین دارد و از طرفی زمزمه کاهش تحریمهای روسیه به گوش می خورد نه از باب سیاست نزدیکی آمریکا و روسیه به یکدیگر است بلکه حاکی از نقشه گسترده ای است که آمریکایی ها برای تسلط بر منابع نفتی و انرژی روسیه دارند که اتفاقا شیشه عمر انرژی اروپا هم هست . آمریکایی ها برای احیای هژمونی سلطه خود برجهان نیاز بر سلطه بر منابع انرژی در جهان دارند و از همین روی است که ترامپ بد و بیراه به تیم اوباما می گوید که چرا آمریکا نتوانست بر نفت عراق مسلط شود و از عراق بیرون رانده شد و در مقابل عراق بدست ایران افتاده است . البته هم بوش و هم اوباما با همین انگیزه تسلط بر منابع انرژی وارد عراق شدند ولی نتوانستند در مقابل خیزشهای مردمی دوام بیاورند و علیرغم تلاشهای بسیار از عراق بیرون انداخته شدند و آنچه که امروز در عراق می بینیم تاوان سنگین عراق و سوریه در مقابل این نافرمانی است که به زعم آمریکایی ها به پشتوانه ایران صورت گرفته و اگر گروه تکفیری صهیونیستی داعش با یک برنامه پیچیده و گسترده توسط سرویسهای امنیتی اسراییل و آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و با پول و ثروت رژیمهای سعودی و قطری و اماراتی و با پشتیبانی فنی و کمکهای آموزشی ترکیه و اردن شکل می گیرد در مقابل همین باخت و خروج تاریخی است که غربی ها در خاورمیانه به عیان می بینند و رژیم غاصب صهیونیستی تنهاتر از همیشه به نابودی خود نزدیکتر می شود . لذا ترامپ هرگز آمریکا را از جنگ خاورمیانه خارج نخواهد کرد چون برای حفظ امنیت اسراییل تعهد دارد وانگهی دوستان خود را که قارونهای مرتجع حاکم بر کشورهای عربی مزدور منطقه است تنها نمی گذارد فقط تلاش خواهد کرد که هزینه چند برابری خرج نظامی آمریکا در جنگ منطقه را چنگ این قارونها بیرون بکشد.