یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۲

دکتر محسن شاطرزاده

مدیرعامل شرکت فن آوران انرژی پاک مجری اولین نیروگاه 100 مگاواتی بادی در شهرستان خواف استان خراسان


عضو هیات علمی ؛ استادیار

English Version

یادداشت هفته - دکتر شاطرزاده

کلمبیا از متحد اصلی غیر ناتو آمریکا تا فطع روابط با رژیم اسرائیل
  • ۱۴۰۳/۲/۱۵ - ۱۸:۵۳
  • توسط محسن شاطرزاده

* کلمبیا از متحد اصلی غیرناتو آمریکا تا قطع روابط با رژیم صهیونیستی اسرائیل*

 

محسن شاطرزاده

۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

 

 با انتخاب آقای گوستاوو پترو در سال ۲۰۲۲ به عنوان رییس جمهور کلمبیا ؛ آخرین سنگر آمریکایی در آمریکای جنوبی فرو ریخت. تا سال ۲۰۲۲ تمامی کشورهای آمریکای لاتین خصوصا برزیل و ونزوئلا و شیلی و بولیوی و کوبا و نیکاراگوا و آرژانتین که در خلال سالهای پیشین در جبهه آمریکا بوده و آمریکای لاتین را تبدیل به حیاط خلوت آمریکا و رژیم صهیونیستی  کرده بودند با انتخاب شجاعانه مردم آزاده کشورهای لاتین تبدیل به حکومتهای چپگرا شده و فقط کشور کلمبیا همسو با سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی باقی مانده بود تا جایی که کلمبیا به عنوان متحد اصلی غیرناتو آمریکا نامیده شد ؛ ولی با انتخاب آقای گوستاوو پترو در سال ۲۰۲۲ این آخرین دژ آمریکایی و شریک نزدیک اسرائیل غاصب  هم فروریخت و آمریکای جنوبی بطور کامل در اختیار احزاب چپ‌گرا و مخالفین آمریکا و اسراییل قرار گرفت و به تعبیری آمریکا بطور کامل از آمریکای جنوبی اخراج شد. انتخاب گوستاوو پترو که در میان ناباوری جریانهای وابسته به آمریکا روی داد یک زلزله سیاسی در آمریکای لاتین بود و موجب شکست سیاستهای مخرب آمریکا در منطقه لاتین خصوصا در مقابله با کشورهای انقلابی ونزوئلا و کوبا و نیکاراگوا بود . این روزها شاهد اتفاقی کم نظیر هستیم و کلمبیا که سالها متحد نزدیک رژیم جنایتکار صهیونیستی بود در یک چرخش شجاعانه سیاسی و در حمایت از مردم مظلوم فلسطین در غزه ؛ تمامی روابط دیپلماتیک خود را با اسراییل قطع کرده و شکست سیاسی دیگری برای رژیم صهیونیستی رقم خورد.

 

* گذری بر کلمبیا :

جمهوری کلمبیا کشوری در شمال‌غربی آمریکای جنوبی است. این کشور بیست و ششمین کشور دنیا و چهارمین کشور آمریکای جنوبی (پس از برزیل، آرژانتین و پرو) با دو برابر مساحت فرانسه است. این کشور همچنین سومین کشور پرجمعیت در منطقه آمریکای لاتین پس از برزیل و مکزیک است. کلمبیا یکی از پرجمعیت ترین کشور‌های اسپانیایی است. این کشور از نظر صنعتی نیز یکی از بزرگترین کشور‌های صنعتی آمریکای جنوبی محسوب‌می‌شود. کلمبیا همچنین یکی از کشور‌های دارای گسترده ترین تنوع قومی در آمریکای جنوبی است. این تنوع قومی مدیون مهاجرت‌هایی است که در سال‌های قرن بیستم به این کشور شده و افزایش جمعیت این کشور را در پی آورده است. درگیری‌ها با نیرو‌های شبه نظامی گروه فارک (نیرو‌های مسلح انقلابی کلمبیا)، قاچاق مواد مخدر و فساد در شهر‌های کوچک و برخی از شهر‌های بزرگ این کشور، از عمده چالش‌های دولت کلمبیا محسوب می‌شوند. درگیری‌های داخلی در کلمبیا در خلال سال‌های ۱۹۶۴ الی ۱۹۶۶ و در زمان تاسیس نیرو‌های مسلح انقلابی کلمبیا وارتش آزادیبخش کلمبیا وآغاز جنگ‌های چریکی این دو گروه با دولت‌ کلمبیا رقم خوردند. کلمبیا در شرق با ونزوئلا (۲۳۴۱ کیلومتر)، در جنوب با برزیل (۱۷۹۰ کیلومتر)، پرو (۱۴۹۴ کیلومتر)، اکوادور (۷۱۸ کیلومتر) و از غرب با پاناما (۳۳۹ کیلومتر) مرز مشترک دارد. در شمال از طریق دریای کارائیب با اقیانوس اطلس و از غرب با اقیانوس آرام هم‌مرز است.  مساحت کلمبیا ، ۱ میلیون و ۱۴۱ هزار کیلومتر مربع و جمعیت آن ۵۱٬۰۵۰٬۰۰۰ نفر است.این کشور بعد از برزیل دارای بیشترین جمعیت در بین کشورهای آمریکای جنوبی است. حکومت کلمبیا از نوع جمهوری فدرال است و پایتخت این کشور شهر بوگوتا است.  کلمبیا از لحاظ توسعهٔ خطوط هوایی خود اولین کشور در آمریکای جنوبی و دومین در سطح جهان است.

 

* دین، اقتصاد و حکومت کلمبیا :

دین مردم کلمبیا ۸۷ درصد کاتولیک، حدود ۹ درصد پروتستان، ۳ درصد دیگر باورها و ۱ درصد هم به آیین بومی این سرزمین باور دارند و کمتر از ۱ درصد دیگر هم جمعیت مسلمان و معتقد به مورمن را تشکیل می دهند. اقتصاد کلمبیا موقعیت خود را مرهون فراوانی مواد اولیه، جمعیت بالای با سواد و واحد پولی با ارزش است. اقتصاد این کشور بعد از یک دهه رشد اقتصادی مناسب در ۱۹۹۸ به سوی سراشیبی جهت گرفت و در سال ۱۹۹۹ دچار رکود اقتصادی شد، از جمله عوامل بوجود آمدن این مشکلات اقتصادی کمی تقاضای داخلی و خارجی، وضعیت بودجهٔ دولت و درگیری‌ های شدید داخلی بود.

 

* گوستاوو پترو رییس جمهور چپگرای کلمبیا :

  گوستاوو پترو در ۱۹ آوریل ۱۹۶۰ در منطقه‌ای به نام مرداب طلا در بخش کوردوبا در شمال کلمبیا به دنیا آمد. او یک سیاستمدار، اقتصاددان و مبارز معروفی است که از جوانی به چریکهای شورشی «جنبش ۱۹ آوریل» پیوست. این جنبش یک جناح مبارز بود که در درگیری‌های مسلحانه داخلی در سال‌های ۱۹۷۴ تا ۱۹۹۰ شرکت کرد و پس از آن طی یک فرایند صلح، منحل شد. پترو سپس به حزب اتحاد دموکراتیک که از «جنبش ۱۹ آوریل» نشأت گرفته بود، پیوست و در سال ۱۹۹۱ به دومین قدرت سیاسی مهم در مجلس مؤسسان تبدیل شد. وی همان سال در انتخابات مجلس نمایندگان به عنوان عضو مجلس انتخاب شد.  پترو از دانشگاه کلمبیا اکسترنادو، در رشته مدیریت دولتی، محیط زیست و توسعه جمعیت فارغ‌التحصیل شد.

 دهه ۱۹۹۰ پترو به عنوان یکی از اعضای حزب آلترناتیو دمکراتیک پس از انتخابات قانونگذاری ۲۰۰۶ با دارا بودن دومین رای بزرگ در کشور به عنوان سناتور خدمت کرد.

 در ۳۰ اکتبر ۲۰۱۱، او در انتخابات محلی شهر بوگوتا به عنوان شهردار بوگوتا انتخاب شد، سمتی که در اول ژانویه ۲۰۱۲ به عهده گرفت و تا سال ۲۰۱۵ ادامه داشت.

وی رقیب‌انتخاباتی ایوان دوکه در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۷ ژوئن ۲۰۱۸ بود که با اختلاف ۱۲ درصد بازنده انتخابات شد. پترو از منتقدان فعال علیه حزب راست محافظه‌کار بود. او به اصلاحات ارضی و اقتصاد بر اساس سوختهای جایگزین معتقد است.

 

پترو در دور دوم انتخابات ۱۹ ژوئن ۲۰۲۲ در رقابتی شانه به شانه با رودولفو هرناندز موفق به کسب ۵۰٫۴۹ درصد آٰرا شد و به ریاست‌جهوری کلمبیا دست یافت.

پیروزی یک نامزد چپ گرا برای کلمبیا که پیش از این اغلب در اختیار راستگرایان بوده است  می‌تواند دوره جدیدی را در حیات سیاسی کلمبیا رقم بزند.

معاون او فرانسیا مارکز، فعال پیشین محیط‌زیست و مادری مجرد است که به عنوان اولین زن سیاه‌پوست آفریقایی‌تبار، معاون رئیس‌جمهور می‌باشد.  

 

کارشناسان معتقدند این امر می‌تواند تحولاتی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد کند. گوستاوو پترو وعده داده که نظام اقتصادی کلمبیا را به کلی متحول کند و دست به گسترش برنامه‌های اجتماعی، توقف کاوش نفت و تغییر تمرکز کشور به سوی صنعت و کشاورزی داخلی بزند.

او می‌گوید کاهش نابرابری در صدر برنامه‌هایش قرار دارند.

 

کلمبیا یکی از متحدان آمریکا در منطقه محسوب می‌شود؛ با این وجود، پترو قول داده است که در روابط تجاری میان دو کشور تغییراتی ایجاد خواهد کرد و همکاری دو کشور در مبارزه با مواد مخدر را به کلی تغییر خواهد داد.

 

* متحد اصلی غیر ناتو و درگیری با ونزوئلا :

جو بایدن»، رئیس جمهور آمریکا، به طور رسمی دولت کلمبیا را متحد اصلی غیر ناتو برای واشنگتن معرفی کرد.

رئیس‌جمهور اسبق کلمبیا، خوان مانوئل سانتوس، روز جمعه ۲۵ مه ۲۰۱۸ اعلام کرد، کلمبیا به سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) پیوسته‌است و یک شریک جهانی ناتو خواهد شد و کلمبیا تنها کشور آمریکای لاتین هست که از چنین امکانی برخوردار می‌شود.

گوستاوو پترو رئیس‌جمهوری جدید کلمبیا در جریان سخنرانی در مجمع اقتصاد نوین در اسپانیا ، ایالات متحده را متهم کرد که قصد دارد درگیری ناتو و روسیه را بین کلمبیا و و نزوئلا تکرار کند.

وی‌اینچنین‌استدلال‌کردکه دونالدترامپ رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، حمله به خاک ونزوئلا به دلیل اتحاد نظامی این کشور با روسیه را ترویج می‌کرد، در حالی که به دنبال سوق دادن کشور کلمبیا به سمت ناتو بود.

پترو بر رابطه برادرانه بوگوتا- کاراکاس تاکید و ابراز تاسف کرد: چند سال پیش می‌توانستیم وضعیتی مانند شرایط کنونی اروپا داشته باشیم، اما بسته شدن مرزها و وضعیت دوقطبی شدید بین دو دولت باقی ماند. وی خاطرنشان کرد از زمانی که او به قدرت رسیده است، این وضعیت دوقطبی برطرف و مرزها باز شده‌اند اما ونزوئلا با تحریم مواجه است.

از زمان پایان عصر دوقطبی، آمریکا با معرفی خود به عنوان مالک جهان، از ناتو برای گسترش سلطه خود در سراسر کره زمین از جمله آمریکای لاتین استفاده کرده است.

ناتو از طریق متحدان اصلی خارج از ناتو از جمله کلمبیا در منطقه آمریکای لاتین نفوذ دارد. اتحادی که همکاری‌ها و توافق‌نامه‌های میان آن‌ها، بیش از همه به سود ایالات متحده است؛ کشوری که وسواس زیادی برای مقابله با نفوذ چین و روسیه در آمریکای لاتین به عنوان حیاط خلوت خود دارد.  

رئیس‌جمهوری کلمبیا استانداردهای دوگانه و متناقض در گفتمان غرب در قبال جنگ اوکراین را زیر سوال برد و با انتقاد از اینکه اروپا، ناتو را سپر خود قرار داده است، تاکید کرد: اروپا از طریق ناتو به کشورهای دیگر حمله کرده است.  

گوستاوو پترو رئیس‌جمهوری کلمبیا در گفت‌وگو با روزنامه ال پائیس اسپانیا تصریح کرد: گفتمانی که به مخالفت با تهاجم‌های برخی کشورها علیه کشورهای دیگر می‌پردازد، برای ما صریح به نظر نمی‌رسد، چرا که همان‌هایی که این حمله‌ها را رد می‌کنند، خود به کشورهای دیگر حمله‌ کرده‌اند. گوستاووپترو ؛ تهاجم‌هایی که آمریکای لاتین متحمل شده است را یادآور شد و همچنین به حمله بریتانیا به جزایر مالویناس آرژانتین و حمله آمریکا به سانتو دومینگو، جزیره گرانادا و پاناما اشاره کرد.

پترو گفت: اروپا، ناتو را سپر خود قرار داده اما از طریق ناتو به (کشورها) حمله کرده است.

 

* قطع روابط با اسرائیل :

گوستاو پترو ؛ رئیس جمهوری کلمبیا نخست وزیر کنونی اسرائیل را به دلیل کشتار غیرنظامیان در غزه «نسل‌کش» توصیف کرد. پترو، منتقد سرسخت جنگ اسرائيل علیه حماس، طی سخنانی در جریان مراسم روز جهانی کارگر ضمن اشاره ضمنی به  نخست وزیر اسرائيل گفت: روابط دیپلماتیک با دولت اسرائیل به دلیل داشتن رئیسی نسل‌کش قطع خواهد شد.

وزارت امور خارجه کلمبیا در بیانیه‌ای اعلام کرد: این تصمیم منحصراً به منظور قطع روابط دیپلماتیک است و هرگز علیه مردم اسرائیل یا علیه جوامع یهودی نیست. این یادداشت بر تعهد کلمبیا به احترام به زندگی، ترویج صلح و راه‌حل دو کشوری در مساله فلسطین  تاکید کرد که این گسست «گامی ضروری برای رد خشونت و ابراز حمایت از راه‌حل مسالمت‌آمیز و عادلانه» است و درخواست‌های این کشور برای صلح و راه‌حل قطعی برای مناقشه فلسطین و اسرائیل شنیده نشده است. در مقابل، تنها چیزی که این کشور و گوستاوو پترو رئیس‌جمهوری دریافت کرده‌اند، توهین، اتهام‌های تحریف‌شده مبنی بر یهودستیزی و اقدامات غیردوستانه از سوی اسرائیل و نمایندگان آن بوده است. بر اساس این بیانیه رسمی، «کلمبیا نمی‌تواند با حفظ روابط دیپلماتیک با دولتی (رژیمی) که این گونه رفتار می‌کند و با چنین اتهام‌های جدی در مورد ارتکاب نسل‌کشی، جنایت‌های جنگی و نقض قوانین بین‌المللی بشردوستانه مواجه است، شریک جرم باشد یا سکوت کند».

بر اساس این یادداشت، وزارت امور خارجه کلمبیا، سفارت اسرائیل در بوگوتا را از دامنه اقدامات پیشنهادی توسط گوستاوو پترو رئیس‌جمهوری این کشور مطلع خواهد کرد. مقام‌های دیپلماتیک کلمبیا در سرزمین‌های اشغالی به کلمبیا باز خواهند گشت، اما اتباع کلمبیایی، همچنان از بخش کنسولی سفارت در تل‌آویو کمک و خدمات لازم را دریافت خواهند کرد.

قطع روابط اعلام شده توسط دولت فعلی کلمبیا، نخستین دولت چپگرا در تاریخ این کشور، نشان‌دهنده چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در سیاست‌های دولت‌های قبلی است که کلمبیا را به عنوان متحد اصلی اسرائیل در منطقه معرفی کرده بودند.

 

جنبش حماس با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد: «ما موضع گوستاوو پترو، رئیس‌جمهور کلمبیا در رابطه با قطع روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی را ارج نهاده و از آن استقبال می‌کنیم و این امر به‌منزله تحقق یک پیروزی برای فداکاری‌های مردم ما و آرمان عادلانه آنها است.»

عزت الرشق، عضو دفتر سیاسی جنبش حماس در واکنش به قطع رابطه دیپلماتیک کلمبیا با رژیم صهیونیستی و اعتراضات گسترده افکار عمومی جهانی در حمایت از غزه تصریح کرد که تمامی این رخدادها متغیرهایی می‌باشند که بیانگر این هستند که زوال و پایان رژیم صهیونیستی اجتناب‌ناپذیر است.

 

محسن شاطرزاده

۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

عملیات ویژه "وعده صادق" الهام بخش جنبشهای دانشجویی آمریکا و غرب
  • ۱۴۰۳/۲/۱۵ - ۱۸:۳۴
  • توسط محسن شاطرزاده

* عملیات ویژه "وعده صادق" ؛ الهام بخش جنبشهای دانشجویی آمریکا و غرب*

 

محسن شاطرزاده

۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

جنبش دانشجویی ضد صهیونیستی در آمریکا و اروپا ، سومین شکست ترمیم ناپذیر رژیم اشغالگر بعد از "طوفان الاقصی " و "عملیات ویژه وعده صادق" بود. صهیونیزم بین الملل دهها سال است که با ایجاد انحصار و سلطه بر سه ابزار "ثروت" ؛ "رسانه" و "علم" با دیکتاتوری تمام و دروغگویی و زورگویی و جنایت و خباثت بی اندازه ؛ تلاش بر تحمیل خود بر کانونهای قدرت و جوامع انسانی مختلف داشته است بلکه بتواند انتقام کینه ها و تحقیرهای مسیحیان در خلال قرنهای گذشته را بگیرد . رسانه های صهیونیستی سالها تلاش کرده اند که با مظلوم نمایی و ترویج دروغهای بی‌شمار و ایجاد رعب و وحشت و تصویر سازی دروغین از قدرت غیر قابل رقابت رژیم پوشالی اسرائیل ؛ تابویی را بسازند که کسی را جرات مقابله و مخالفت با این رژیم جنایتکار نباشد و هر صدای مخالفی را به بهانه واهی یهود ستیزی خفه کرده و انسانهای آزاده را به اسارت خود بگیرند در حالی که دلهای آنها مملو از نفرت و کینه نسبت به یهودیان صهیونیست است و در این شرایط خفقان آور جهانی عملیات "وعده صادق" باطل السحر این نقشه شیطانی شده و تابوی اسرائیل شکست ناپذیر را شکست ؛ موجب تشجیع و الهام بخش انسانهای آزاده‌شده وعزت و کرامت خفته آنها را احیا کرد و جوشش و خروش دانشجویان آمریکایی و کشورهای غربی حاصل این مدعاست.

 

نفرت از یهودیان صهیونیست خصوصا در اروپا ریشه دار و عمیق است و هراس صهیونیستها و سردمداران غربی از جنبش ضد صهیونیستی دانشجویان به علت نگرانی از سرایت آن به توده مردم و شعله‌ور شدن اعتقادات تاریخی یهود‌ستیزانه مردم اروپا و شورش گسترده مردمی بر علیه یهودیان می باشد.

 

* تاریخ یهود ستیزی در اروپا :

 یهود ستیزی در اروپا با دوران پیدایش مسیحیت شروع می‌شود. یهودی‌ستیزی از قرن دوم میلادی در تاریخ، به شکل تحقیر دینی و قومی در آیین مسیحی تکامل یافت. یهودی‌ستیزی اولیه در مسیحیت بر کندذهنی و بردگی یهودیان، تکذیب رسالت مسیح و قتل او توسط یهودیان و نهایتاً طرد آنان بنا شده است. یهودی‌ستیزی در قرن ۴ و ۵ کیفیت نوینی یافت. در این دوره تخریب کنیسه‌ها، حملات دائمی به یهودیان، تصویب قوانینی مبنی بر جلوگیری از ازدواج میان یهودیان و مسیحیان و محروم کردن یهودیان از شرکت در مراجع رسمی و دولتی رایج شد. خصومت ضدیهودی در قرن ۱۳ و ۱۴ میلادی در اروپای مرکزی به تخریب بسیاری از مراکز مسکونی و عبادی یهودیان منجر شد.  اختلافات عقیدتی، ریشهٔ خصومت ضدیهودی و عدم پذیرش اجتماعی آن‌ها در تاریخ هزارسالهٔ قرون وسطی در اروپا را تشکیل می‌دهد و بدنبال آن محروم کردن آنان از مشاغل کلیدی دولتی، مصادره زمین‌های آن‌ها توسط زمین‌داران بزرگ وابسته به کلیسا، ممنوعیت فعالیت آن‌ها در حرفه‌های صنعتی توسط اصناف،  غارت اموال و دارایی آنها، سوق دادنشان به خرید و فروش کالا و نزول خواری، امری رایج در این سالها بود و یهودیان به عنوان سمبل معصیت در افکار عمومی توده‌های محروم که خود قربانی سودجویی زمینداران و تجار بزرگ بودند، معرفی شدند و کینه و نفرت علیه «یهودی ذاتاً گناهکار» شدت گرفت.   نارضایتی مردم اروپا از رفتار یهودیان باعث اخراج اجباری یهودیان از چندین کشور از جمله انگلستان(۱۲۹۰ میلادی)، فرانسه (قرن۱۴)، آلمان (دهه۱۳۵۰ میلادی)، پرتغال(۱۴۹۶ میلادی)، پروونس(۱۵۱۲ میلادی)، و کشورهای پاپی(۱۵۶۹ میلادی)، شد. در اسپانیا در سال ۱۴۹۲ جمعیت بزرگ و قدیمی یهودی آن کشور اخراج شدند. با تأسیس مراکز تجاری (اواسط قرن ۱۶) موجودیت اقتصادی یهودیان نیز از آن‌ها سلب شد و روند به فقر کشانیدن و پراکنده کردن آنان، ابعاد بی‌سابقه‌ای یافت. هم‌زمان با خشونتهای اقتصادی، منزوی کردن فرهنگی و سیاسی پیروان دین یهود، از طریق وادار کردن آن‌ها به زندگی در محلات ویژه گتو و تحمیل نصب علامت یهودانه بر لباسهایشان، به اجرا درآمد.

 

لوتر از رهبران پروتستان ؛ در نوشته‌ای به نام «از یهودیان و دروغهایشان» از لعن و نفرینهای دینی فراتر رفته و تعقیب و خون‌ریزی «یهودیان ملعون و مطرود» را به مقامات بالا توصیه کرد. لوتر با صراحت به آتش کشانیدن کنیسه‌ها، ویران کردن خانه‌های یهودیان، طرد کردن آن‌ها از خیابانها و شهرها و وادار کردنشان به کارهای دشوار بدنی بدون دستمزد را تشویق و ترغیب می‌کند. یهودی‌ستیزی در سال ۱۹۳۳ توسط آدولف هیتلر از بایکوت مغازه‌داران یهودی آغاز شد. در سال ۱۹۳۵ به دنبال تصویب «قوانین نورنبرگ»،  تفاوت خونی میان آلمان‌ها و یهودی‌ها تصریح شد و یهودیان در قانون به‌عنوان شهروندان درجه دوم اعلام شدند. بر مبنای این قوانین ازدواج یهودیان با شهروندان غیر یهودی ممنوع اعلام شد و عدم اجازه کار پزشکان و وکلای یهودی، ممنوعیت ورود کودکان یهودی به مدارس آلمانی و الزام به  نصب علامت J روی کارت شناسایی اعلام شد  با تصویب قانون «جدا کردن یهودیان از زندگی اقتصادی آلمان» یهودیان به بی‌خانمانی مطلق سوق داده شدند. به پیروی از این قانون کلیسای پروتستان نیز کارمندان و کشیش‌هایی که نسل قبلی‌شان به یهودیت منتسب می‌شدند، از خدمت در کلیسا اخراج شدند. کار اجباری، و نصب ستارهٔ زرد روی لباس یهودیان، به تحقیرآن‌ها ابعاد بی‌سابقه‌ای بخشید که به بیرون راندن اجباری یهودیان از آلمان به شرق اروپا انجامید.

 

* ریشه یهود ستیزی در اروپا :

برای فهم آنچه در دوران هیتلر رخ داد، باید ادبیات یهودی‌ستیزی را خواند.  یک مورد از اینها ؛ ادبیات مارتین لوتر بنیانگذار آیین مسیحیت پروتستان است. لوتر در سال‌های پایانی عمر خود، نوشته‌های ضدیهودی تندی تحت عنوان رسالۀ «از یهودیان و دروغ‌هایشان» دارد که آن را در ژانویۀ ۱۵۴۳ میلادی نوشت. لوتر در این رساله بارها یهودیان را شیطان‌صفت می‌خواند و آنها را متهم می‌کند به اینکه چاه‌ها را مسموم می‌کنند و بچه‌ها را می‌دزدند و مثله می‌کنند. او انبوهی از بدترین نسبت‌های اخلاقی را به قوم یهود می‌دهد. در ابتدای این متن چنین می‌خوانیم:  «آن‌ها [= یهودیان] چنان نفرت مسمومی علیه غیریهودیان از نوجوانی از والدین و خاخام‌های خود نوشیده‌اند و همچنان بی‌وقفه می‌نوشند که این نفرت وارد خون و گوشت و استخوانشان می‌شود؛ تماماً به طبیعت و حیات آنها بدل می‌شود. همان‌گونه که آنها نمی‌توانند خون و گوشت و استخوانشان را عوض کنند، این غرور و حسد را هم نمی‎توانند تغییر دهند. همین‌گونه می‌مانند و تباه می‌شوند، اگر خداوند معجزۀ والا و خاصی نکند.» یا در فراز دیگری از متن می‌خوانیم: «آری، آنها ما را در سرزمینمان به اسارت گرفته‌اند. از ما سخت بیگاری می‌کشند تا پول و طلا به دست آورند و هنگام کار کردن ما کنار اجاق نشسته‌اند، تن‌آسایی می‌کنند... می‌خورند، می‌نوشند و زندگی ملایمی دارند؛ آن هم از دسترنج ما. ما و دارایی‌مان را با رباخوای لعن‌شدۀ خود گرو گرفته‌اند و افزون بر آن به سخره می‌گیرندمان... بنابراین آنها اربابند و ما بنده‌ایم.» او خطاب به مردم مسیحی شدیدترین واکنش و مجازات را نسبت به یهودیان توصیه می‌کند: کنیسه‌هایشان سوزانده شود؛ خانه‌هایشان ویران شود و مانند کولیان به آنها فقط اجازه داده شود در اصطبل‌ها و آغل‌ها ساکن شوند؛ کتاب‌های دعا و تلمود از آنها گرفته شود، زیرا این کتاب‌ها تنها درس کافری می‌دهند؛ با وضع مجازات اعدام تدریس خاخام‌ها ممنوع شود؛ تاجرانشان دیگر اجازۀ رفت و آمد آزادانه نداشته باشند؛ کار مالی و ربوی آنها ممنوع شود و همۀ طلاها و جواهراتشان مصادره و نگهداری شود.

 

* مظلوم‌نمایی اسرائیل:

صهیونیست‌ها مدعی‌اند که همواره در معرض احساسات و رفتارهای یهودستیزانه قرار داشته‌اند؛ آنها اصرار دارند که یهودستیزی یک گرایش متعصبانه، فاقد بنیاد و دلیل منطقی است . یکی از راهبردهای کلان جنبش صهیونیستی از بدو تشکیل، طراحی برنامه‌ها و تاکتیک‌های متعدد برای ترسیم تصویر یک قربانی از قوم یهود بوده است. به عبارت دیگر صهیونیست‌ها، حداقل در عصر حاضر تلاش کرده‌اند تا با مظلوم‌نمایی، خود را به عنوان قومیتی جلوه دهند که همواره مورد ظلم واقع شده و تظاهر کنند در جوامعی که در آن حضور داشته‌اند، مورد اذیت و آزار دائمی قرار گرفته، حقوق انسانی‌شان تضییع شده و هرگز هیچ دخالتی در تعیین سرنوشت خود نداشته‌اند. ایشان با استفاده از این تاکتیک می‌کوشند اقدامات انحصارطلبانه و نژادپرستانه خود را توجیه کنند که حتی به قیمت از بین رفتن حقوق تمام دیگر اقوام و گروه‌های غیریهودی ساکن در یک کشور، باید منافع ایشان تأمین گردد. یکی از تاکتیک‌های برجسته صهیونیسم برای مظلوم‌نمایی، مطرح کردن پدیده «یهودستیزی» است. واقعیت آن است که آنچه به عنوان یهودستیزی مطرح می‌شود نه تنها یک پدیده ضدفرهنگی و نژادپرستانه نیست، بلکه واکنشی طبیعی به نژادپرستی و انحصارطلبی سیری‌ناپذیر یهودیان صهیونیست است و رهبران و چهره‌های برجسته صهیونیسم حتی با مصادره به مطلوب کردن این واکنش طبیعی نیز سعی بر آن داشته‌اند که منافع خود را بیش از پیش توسعه دهند ولی سوال آن است که چرا معاندت با یهودیان بارها و بارها در کشورهای مختلف، مناطق گوناگون و فرهنگ‌های متفاوت رقم خورده است؟ بیشتر مردم فوراً می‌پذیرند که احساسات منفی غیریهودیان نسبت به یهودیان صهیونیست‌ها، ریشه در رفتار خود آنان دارد .

 

موضوعی که کارشناسان و نویسندگان این حوزه آن را تحت عنوان «مسئله یهود» توصیف می‌کنند.  «مسئله یهود»  نمی‌تواند مترادف با یهود ستیزی باشد بلکه یهودیان به واسطه تعصبات غلط، عقاید انحرافی  و فقدان حسن نیت و غرور و نژادپرستی و برتری جویی ؛  هیچگاه نتوانسته‌اند با غیر یهودیان روابط مسالمت آمیز داشته باشند .  غرور ، گستاخی ،گردنکشی ، انحصار طلبی و نژاد‌پرستی و برتری جویی در یهودیان صهیونیست واعتقاد به اینکه یهودیان قوم برگزیده خداوند هستند و سایر مردم همچون بهائم و حیوانات باید در خدمت یهودیان باشند آنها را از تعاملات انسانی با سایر مردم و پیروان سایر ادیان باز می‌دارد و موجب جنایاتی میشود که نمونه آن را امروز در غزه شاهد هستیم و موجب نفرت همگانی می‌شود.  برخی از بانفوذترین چهره‌های یهودی به وجود یک رابطه میان رفتار یهودیان و احساسات یهودستیزانه، اعتراف کرده‌اند.

 

مایر کارل روتشیلد  در سال ۱۸۷۵ چنین می‌نویسد: «در رابطه با احساسات یهودستیزانه، خود یهودیان مقصر هستند و معاندت کنونی باید به گردنکشی، غرور و گستاخی بی حد و حصر ایشان نسبت داده شود.»  

 

هنری کسینجر وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی آمریکا(۱۹۶۹ تا ۱۹۷۷)، ناخرسند از تلاش دائمی جامعه یهودی برای همگام کردن سیاست خارجی آمریکا با منافع گروهی خاص این جامعه می‌گوید: «اگر در یک خانواده یهودی متولد نمی‌شدم، قطعاً یک یهودستیز بودم. مردمی که برای مدت دو هزار سال تحت تعقیب و پیگرد قرار داشته‌اند، قطعاً کار اشتباهی انجام داده‌اند.» .

 

یهودستیزی یک «بیماری» رازآلود نیست بلکه آنچه که غالباً تحت عنوان یهودستیزی معرفی می‌شود، نگرش طبیعی و قابل درک مردم نسبت به اقلیتی است که به شدت بر خاص بودن خود اصرار دارد و درصدد جذب حداکثر قدرت ممکن برای تحقق اهداف خاص خود است و هرگز خیر و نفع جمعی در یک جامعه انسانی، برای این گروه معنا ندارد.

 

* آوارگی همیشگی قوم یهود:

رفتارهای نژادپرستانه و ضد انسانی و خباثت و طینت شیطانی و عدم تعامل یهودیان با دیگر انسانها موجب طرد آنها از جوامع انسانی و آوارگی تاریخی آنها بوده است . هر چند که با تشکیل دولت جعلی اسرائیل ؛ این قوم چند صباحی اسکان موقت یافتند ولی قطعا با نابودی اسرائیل غاصب، آوارگی مجدد سرنوشت محتوم آنها خواهد بود و این وعده قطعی الهی است و حتما تحقق خواهد یافت.

 

محسن شاطرزاده

۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

یوم الله ۲۶ فروردین : عملیات ویژه وعده صادق
  • ۱۴۰۳/۲/۶ - ۲۲:۰۷
  • توسط محسن شاطرزاده

*یوم الله ۲۶ فروردین : عملیات ویژه وعده صادق*

 

محسن شاطرزاده

۲۸ فروردین ۱۴۰۳

حوادث اخیر خاورمیانه و عملیات ویژه ایران علیه رژیم صهیونیستی ؛ بسیار مهم ؛ استراتژیک و سرنوشت ساز می‌باشد . حادثه عظیمی در یوم الله ۲۶ فروردین اتفاق افتاد که نقطه عطفی در تاریخ خاورمیانه خواهد بود و تاریخ خاورمیانه را به قبل و بعد از این واقعه تقسیم خواهد کرد .

 

نظم جدید جهانی بعد از این واقعه بزرگ شروع خواهد شد و ایران در قامت یک قدرت بزرگ تاثیر گذار و تعیین کننده در نظم جهانی حاضر خواهد شد . جهان شاهد تحولاتی شگرف خواهد بود و قدرتهای تاثیر گذار در امنیت بین الملل تغییر خواهند کرد. قدرت از غرب به شرق جهانی منتقل شده و سه کشور چین و روسیه و ایران به مانند یک مثلث متساوی الاضلاع مدیریت قدرت جدید جهانی را بر عهده خواهند گرفت.

 

افول آمریکا و اروپا و جهان غرب قطعی و تردید ناپذیر است و ظهور قوی و قدرتمندانه کشورهای نوظهور خصوصا ایران پدیده جدی در نظم جدید جهانی خواهد بود .

 

واقعیت این است که این حادثه را نباید صرفا به جنگ ایران با اسراییل خلاصه کرد بلکه این یک جنگ تمدنی است که میان تمدن غربی و تمدن اسلامی - شیعی- ایرانی اتفاق افتاده است و علت نگرانی کشورهای بزرگ غربی و حمایت همه جانبه آنها از رژیم نامشروع اسراییل همین نکته است. غرب حیثت ؛ هویت و ماهیت وجودی خودش را در خطر دیده است که اینچنین نگران است و به حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی اسرائیل و نسل کشی فلسطینیان ادامه میدهد و گرنه اگر رژیم غاصب اسراییل حمایت بی قید و شرط آمریکا و کشورهای بزرگ اروپایی را نداشت حتی نیم ساعت هم قدرت تحمل و پایداری در مقابل ایران نداشت .

 

در این عملیات جمهوری اسلامی ایران با حداقل توانمندی نظامی خودش و با ارزانترین و ساده ترین پهپادهای خودش عملیات را انجام داد و به هیچ وجه قصد آسیب رساندن به مردم و مناطق غیر نظامی و زیر ساختهای رژیم صهیونیستی را نداشت و صرفا به تنبیه اسرائیل و رساندن پیام قاطع به رژیم اسرائیل و حامیان او اکتفا کرد اما در طرف مقابل اسراییل و آمریکا و فرانسه و انگلیس و اردن و عربستان و دیگر کشورهای ائتلاف غربی با تمام توان نظامی و پدافندی خود و پرواز بیش از صد هواپیمای نظامی و لابه های متعدد پدافندی پیشرفته به میدان آمدند اما بازهم شکست خوردند و موشکهای ایرانی به اهداف تعیین شده برخورد کردند و پایگاههای نظامی بسیار با اهمیت نواتیم و رامون و جولان به شدت آسیب دیده و منهدم شدند و صفحه جدیدی از تاریخ برای خاورمیانه رقم خورد.

 

همینکه برای اولین بار در تاریخ جهان به یک کشور هسته‌ای و با حامیان قدرتمند هسته‌ای حمله شد یک واقعه بزرگ در جهان است و منشاء تحولات زیادی در آینده خواهد شد.

 

واقعیت این است که آنچه اتفاق افتاده جنگ اراده ها‌ست نه جنگ نظامی و جمهوری اسلامی ایران در این جنگ اراده ها با قدرتمندی و با عنایات و الطاف الهی پیروز شده و قدرت ایران بر نظام لیبرال دموکرات غرب تحمیل شد .

 

خوب است مقایسه‌ای بین امروز و ۲۰ سال پیش بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر داشته باشیم . بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر آمریکا به افغانستان و عراق و چند کشور دیگر حمله و آنها را اشغال کرد و بیش از ۳۵ پایگاه نظامی در اطراف ایران ایجاد کرد ولی امروز با فضاحت از افغانستان فرار کرده و از عراق اخراج شده و پروژه آمریکایی داعش شکست خورده و همه اینها با اراده ایران بوده است ولی در مقابل ایران نفوذ منطقه‌ ای خود را تا مدیترانه گسترش داده و محور مقاومت به مرکزیت ایران در لبنان و عراق و فلسطین و یمن و سوریه و دیگر کشورهای خاورمیانه تعیین کننده شده است .

 

واقعیت این است که اراده ایران مبنی بر اخراج کامل آمریکا از همه منطقه خارمیانه است و امروز این اراده در حال تحقق است و آمریکا از حضور در عراق و سوریه و افغانستان به دریای مدیترانه و اقیانوس هند عقب نشینی کرده است . اخراج آمریکا از منطقه به منزله فروپاشی و نابودی رژیم نامشروع اسرائیل است و به همین دلیل این روزها شاهد تصویب دهها میلیارد کمک نظامی آ مریکا به اسراییل و اوکراین و تایوان هستیم .

 

این آشفتگی و سراسیمگی آمریکا و بلوک غرب نشان از یک واقعه مهم دارد که در حال وقوع است و ایران نقطه تعیین کننده این حوادث در آینده خواهد بود.

 

باید توجه داشت که همانطور که امام راحل در پیروزی خرمشهر فرمودند که خرمشهر را خدا آزاد کرد ؛ این پیروزی عظیم در عملیات ویژه "وعده صادق" هم مرهون عنایات و لطف بیکران الهی بوده است . دست تقدیر خداوند موجب عزت و عظمت و پیروزی انقلاب اسلامی و ذلت و خواری و شکست رژیم صهیونیستی بوده و خواهد بود .

 

و ماالنصر الا من عندالله

محسن شاطرزاده

۲۸ فروردین ۱۴۰۳

نگاهی به نتایج انتخابات تهران از منظر هرم جمعیتی
  • ۱۴۰۲/۱۲/۱۷ - ۱۶:۲۴
  • توسط محسن شاطرزاده

*نگاهی به نتایج انتخابات تهران از منظر هرم جمعیتی*

 

محسن شاطرزاده

۱۳ اسفند ۱۴۰۲

 

نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران و برخی از شهرهای بزرگ کشور تحلیلهای متعددی را به دنبال داشته که در فضای مجازی منتشر شده اما کمتر تحلیلی از منظر جامعه شناختی و با تکیه به جمعیت غالب رای دهنده با توجه به هرم جمعیتی ایران ارائه شده است.

بر اساس آخرین آمار جمعیتی کشور در سال ۱۴۰۲ ترکیب جمعیتی و هرم جمعیت ایران به شرح زیر است :

- زیر ۱۸ ساله : ۲۵ میلیون نفر

- از ۱۸ ساله تا ۴۰ ساله : ۳۶ میلیون نفر

- از ۴۰ ساله تا ۶۰ ساله : ۲۳ میلیون نفر

- بالای ۶۰ سال : ۵ میلیون نفر

از جمعیت زیر ۱۸ سال که قانونا به سن رای گیری نرسیده و نمیتوانستند در فرآیند رای گیری شرکت کنند و جمعیت کهن سال که بگذریم آنچه جلب توجه میکند و در انتخابات تعیین کننده بوده‌است جمعیت ۳۶ میلیونی ۱۸ ساله ها تا ۴۰ ساله‌ها است که بیش از ۴۱ درصد جمعیت کشور و حدود ۶۰ درصد واجدین رای دادن را تشکیل داده و نقش اساسی را در نتایج انتخابات داشته‌اند یعنی متولدین دهه هفتاد و هشتاد یا نسل Z که معیارهایشان کاملا متفاوت با نسل قبل است .

 

تفاوت اساسی بین جوان امروز (خصوصا دهه هشتاد به بعد) با جوانان دیروز از نظر فکر و اندیشه وجود دارد. ذائقه جوان امروزی تغییر کرده و ادبیات جوانان امروزی کاملا متفاوت با ادبیات جوانان نسل قبل است .

جوان امروزی تربیت شده فضای مجازی ، بدون دغدغه معیشتی ، معترض و سرکش ، مومن و معتقد به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی ، غیر دلبسته به جمهوری اسلامی ، بدون اعتماد به رسانه های رسمی دولتی و بدون اعتماد به مسئولین کشور است. در صورتیکه نسل قبل غیر از این بود. «نسل زد» پدیده‌ای جهانی است و بر بستر تحولات و پیشرفت‌های فناورانۀ جهان تعریف شده است.

اساس تفاوت ما و آنها این است که فناوری‌های مجازی «وارد زندگی ما شد»، در حالی که آنها «وارد دنیای فناوری» شدند. به زبانی دیگر، «فجازی» در دنیای ما به دنیا آمد، در حالی که آنها در «فجازی» به دنیا آمدند. گوشی هوشمند «وارد زندگی ما شد»، اما آنها از ابتدا در گوشی هوشمند متولد شدند. آنها (نسل Z) بالاترین حد «عزت‌نفس» را دارند. آن‌ها کمتر از همۀ انسان‌های پیشینشان «خواهش و التماس کرده‌اند» و یا اصلاً کتک نخورده‌اند یا به ندرت تنبیه بدنی شده‌اند. آنها کمتر از گذشتگانشان تحقیر شده‌اند. در سن خردسالی در «اجتماع خانواده» به «عضوی کامل با حق رأی» تبدیل شده‌اند و بیشترین ابزارهای ابراز وجود را نیز داشته‌اند. به همین دلیل، جامعه‌پذیری آن‌ها بسیار زودتر از نسل‌های پیشین رخ داده و شخصیت اجتماعیِ آن‌ها زودتر و مستقل‌تر از پیشینیان شکل گرفته. داشتن ابزارهای ارتباطی گسترده به آنها اجازه داده در برابر اقتدارگراییِ خانوادگی مقاومت کنند . آنها «حریم خصوصیِ» بسیار بزرگی دارند. این نسل بزرگ‌ترین حریم خصوصی را در تاریخ همۀ نسل‌های ایرانی داشته است. حریم خصوصی بنیاد استقلال شخصیتی است. این نسل از آنجا که درون شبکه‌های اجتماعی به دنیا آمده‌اند، توان ارتباط‌گیری بالایی دارند؛ با سرعت گروه‌سازی می‌کنند و همبستگی در آنها روان‌تر و مکانیکی‌تر صورت می‌گیرد. آنها بالاترین میزان ارتباطات، و در نتیجه بالاترین مهارت‌های ارتباطی را دارند. همۀ اینها باعث می‌شود توجه آن‌ها زودتر به جامعه معطوف شود، زیرا داشته‌های فردی‌شان زودتر تأمین شده است . این وضعیت وقتی با سطح بسیار بالای استقلال‌ و تمرکز بر وجوه روحی و شخصیتی همراه می‌شود، باعث می‌شود نسل Z خیلی زود سیاسی شوند. یک عامل بسیار مهم‌تر هم این است که این نسل کم‌ترین سلطه‌پذیری را دارد. آنها خیلی زود با هر نوع اقتداری درگیر می‌شود و بسیار کمتر تمایل به اطاعت دارند. فرمانبری برای آنها امری بدیهی نیست .

 

به طور کلی جوان امروزی را در دو دسته می‌توان تقسیم بندی کرد :

الف : جوان مومن و متدین و معتقد به جمهوری اسلامی ولی معترض و سرکش ؛ بدون اعتماد به رسانه ها و مسئولین دولتی ؛ سرخورده از تبعیض ؛ عدم قبول دستور و تحکم و حرف آمرانه می‌باشد.

ب : جوان پیرو جریان وندالیسم : وندالیسم عارضه امروز دنیای مدرنیته است . جوان وندالیستی بدون دغدغه معیشتی ؛ اهل گیم و اینستاگرام ؛ بدون قید و بند مذهبی ؛ معتقد به آزادی بی حصر و حد و رابطه با جنس مخالف ؛ داشتن بغض نسبت به دین و روحانیت و اسلام و دنبال هیجان و اهل آشوب و تخریب اموال عمومی  هستند.

اثرات حضور اجتماعی دسته اول جوانان را در انتخابات اخیر ملاحظه کردیم و اثرات حضور اجتماعی دسته دوم یا وندالیستها را در حوادث خسارت بار سال گذشته شاهد بودیم.

 

نتیجه ادبیات "چنارها" باعث قیام و شورش "پاجوشها" شد که ویژگی های خود را در عرصه اجتماعی نشان دهند و طغیان کنند و از هرگونه دستور و تحکم آمرانه و اقتدار و پدرخواندگی سرپیچی کنند . مشکل "چنارها" این بود که نتوانستند با این نسل ارتباط برقرار کنند و خلا این ارتباط را "پاجوشهایی" مانند رائفی پور تا حدودی پرکردند چون با فنون ارتباط با نسل Z آشنا تر بودند.

زنجیره ارزش تولید و تجارت در بریکس
  • ۱۴۰۲/۱۰/۲۱ - ۲۲:۲۳
  • توسط محسن شاطرزاده

زنجیره ارزش تولید و تجارت در بریکس

 

محسن شاطرزاده

۲۰ دی ۱۴۰۲

* بریکس فرصتی برای تغییر حکمرانی جهانی و آلترناتیوی برای نظام لیبرال دموکراسی غربی

* بریکس تبلور اراده جهان جنوب : نیمی از جهان ((۴۶)۴۲ درصد جمعیت ، ۴۶ درصد نیروی کار ، (۳۲)۳۰ درصد مساحت و بیش از (۳۷)۲۶ درصد اقتصاد جهانی و ۴۷۰۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی)

* کشورهای جنوب : موتور محرکه اقتصاد جهانی

- انرژی ، نیروی کار و مواد اولیه ارزان

- نیروی انسانی تحصیلکره و با دانش و تخصص بالا

- فقدان و ضرورت ایجاد چرخه کامل تولید و افزایش ارزش افزوده و تکمیل زنجیره تولید و زنجیره ارزش از مواد اولیه تا محصول نهایی و توسعه دانش و تکنولوژی در میان کشورهای جنوب

 

* مثال :برند های جهانی : استثمار نوین      

            @ تولید در جنوب -  در آمد هنگفت در شمال   

            @ مالک یک سوم تولید ناخالص جهانی     

           @ ارزش تولیدات صد برند برتر مستقر در کشورهای شمال بیشتر از تولید ناخالص داخلی در ۶۵ کشورجنوب      

          @ درآمد کشورهای جنوب از تولید برندهای جهانی کمتر از ۲۰ درصد صاحبان برند

* بریکس تبلور اتحاد اقتصادهای مکمل نه رقیب

 

* تقسیم نقش نانوشته بریکس اولیه :

- چین : کارخانه اقتصاد و تولید جهانی

- برزیل : فروشگاه مواد غذایی جهان (گزارش فائو تا سال ۲۰۲۵ به میزان۴۵ درصد واردات مواد غذایی کشورهای جهان از برزیل است)

- هند : ارائه دهنده خدمات اقتصاد جهانی

- روسیه : پمپ بنزین جهانی

* پیشنهاد جدید روسیه: تشکیل بورس غلات بریکس و ضرورت استقبال ایران

 

* ضرورت بررسی مزیتهای نسبی و رقابتی ایران در بریکس و نحوه هم افزایی :

۱- مزیت انرژی(۸۰ درصد بریکس وارد کننده انرژی هستند)

۲- مزیت در دانشهای نوین (نانو ، بایو ، سلولهای بنیادی ، داروهای نوترکیب، تجهیزات پزشکی )

۳- مزیت صادرات خدمات فنی و مهندسی (کثرت نیروی انسانی تحصیلکرده و متخصص)

۴- مزیت جغرافیا و ژئوپولیتیک (کریدورها و تنگه ها)

 

* فرصت تجارت ۱۶ هزار میلیارد دلاری جهان جنوب

* فرصت ۶ هزار میلیارد دلاری تجارت حلال

* فرصت ۵ تا ۷ هزار میلیارد دلاری سرمایه گذاری چین در طرح یک کمربند یک راه

 

* پیشنهادات برای استفاده حداکثری ایران :               =========================

۱- تهیه دکترین میان مدت و بلند مدت کار با بریکس

۲-تشکیل دبیرخانه مستقل و مقتدر و تعیین نقطه تماس با بریکس (فوکال پوینت) زیر نظر رییس جمهور یا مستقیما زیر نظر وزیر خارجه

۳- انتصاب مدیری توانمند و تام‌الاختیار برای مسئولیت دبیرخانه بریکس

۴- عضویت دربانک بریکس به عنوان سهامدار

۵- تامین حداکثری نیاز کشورهای بریکس به ‌انرژی

۶- مشارکت فعال در نهاد سازی های بریکس جوان و حضور فعال در نشستها و شوراها و مجامع مختلف بریکس و به دست گرفتن ابتکار عمل  با ارائه نظرات مبتکرانه و پیشنهادات قوی

۷- استفاده حداکثری از ظرفیت کشورهای بریکس خصوصا برزیل برای سهم بیشتر از تجارت حلال

۸- تشکیل نهادی مانند یونیدو و استفاده از منابع مالی بریکس برای اجرای پروژه های کشورهای جنوب خصوصا در آفریقا

۹- مشارکت فعال در بانک توسعه نوین بریکس و طرحهای توسعه ای بانک توسعه نوین در آفریقا

۱۰- تلاش برای استقرار برخی از دفاتر نهادهای بانکی ، علمی و تکنولوژیکی ، نانو تکنولوژی ، استاندارد ، بایوتکنولوژی ، واکسن سازی ، تجاری و جوانان بریکس در ایران

۱۱- تشکیل کنسرسیوم شرکتهای بزرگ کشورهای بریکس برای اجرای پروژه های بزرگ جهانی :      

     @ کنسرسیوم انرژی( نفت و نیروگاه)     

     @ کنسرسیوم پتروشیمی و پالایشگاه    

     @ کنسرسیوم هواو فضا(هواپیما و ماهواره)      

    @ کنسرسیوم زیر ساخت و ابنیه (راه و بندر و راه‌آهن و فرودگاه و پل و تونل و ساختمان)     

    @ کنسرسیوم دیجیتال و فناوری و هوش مصنوعی و دیتا

 

۱۲- هدف گزاری سهم ایران از تجارت جنوب و تجارت حلال و طرح یک کمربند یک راه (۵ درصد تجارت حلال و یک درصد تجارت کشورهای جنوب و یک درصد از سرمایه گذاری چین در طرح کمربند)

۱۳- تلاش جدی و هدفمند برای حضور در مناصب مدیریتی بریکس و بانک بریکس و مجامع و شوراها

* بسترهای ایجاد شده توسط بریکس :

۱- برگزاری ۲۵۰ جلسه منظم سالانه درسطوح مختلف

۲- ایجاد بسترهای مستقل مالی

۳- توسعه طرحهای زیر ساختی در کشورهای عضو

۴- تشکیل شوراها و مجامع متعدد

۵- ایجاد مراکز نوآوری و توسعه

۶- همکاریهای فناورانه و تعاملات دانشگاهی

۷- تامین مالی پروژه های کشورهای عضو توسط بانک توسعه نوین

 

* فرصتهای پیش روی بریکس :

۱- افزایش نفوذ جهانی

۲- توسعه سرمایه گذاری و تجارت

۳- ارتباط موثر با نهادهای بین المللی

۴- اتحاد اعضای بریکس برای دلار زدایی

۵- حضور چین به عنوان یک ابر قدرت

 

* چالشهای بریکس:

۱- عدم توازن اقتصادی - توسعه‌ای

۲- عدم موفقیت در نهادینه سازی گروه

۳- فقدان برنامه و قدرت کافی در عرصه حکمرانی جهانی

۴- تضاد منافع اعضا

۵- سنگ اندازی آمریکا و کشورهای غربی

قیمت گذاری جدید خودرو : تامین منافع مردم یا تحمیل اراده مافیا؟
  • ۱۴۰۲/۱۰/۱۷ - ۱۶:۵۱
  • توسط محسن شاطرزاده

قیمت گذاری جدید خودرو : تامین منافع مردم یا تحمیل اراده مافیای حاکم بر خودروسازی؟

محسن شاطرزاده

۱۶ دی ۱۴۰۲

امروز وزارت صمت ، فرمول جدید قیمت گذاری خودروهای ساخت داخل را اعلام کرد :

"براساس طرحی که به تصویب و امضای وزارت صمت، خودروسازان و قطعه‌سازان رسیده است، قرار است تا پایان سال هر خودروساز (ایران‌خودرو و سایپا) 60 هزار دستگاه خودرو با قیمت 5 درصد زیر حاشیه بازار به فروش برسانند تا شاید روند صعودی قیمت‌ها در بازار کاهش یابد و زیان خودروسازان و قطعه‌سازان هم کاهش پیدا کند"

 

قطعا در صورت اجرایی شدن این تصمیم ، قیمت خودرو در بازار نه تنها کاهش نخواهد یافت بلکه با هرج و مرج بازار خودرو مواجه خواهیم شد و با توجه به کمبود عرضه نسبت به تقاضا در نهایت قیمت خودروهای داخلی افزایش هم خواهد یافت .

در شرایطی که بازار مصرف به صورت انحصاری در اختیار دو خودرو ساز داخلی است و رانت بی سابقه تعرفه گمرکی ۷۵ تا ۹۵ درصدی بر واردات خودرو و نیز هزینه کارگر ارزان و انرژی ارزان و مواد اولیه و قطعات ارزانتر از بازار جهانی همه به کمک خودروساز داخلی آمده است اما عملا قیمت خودروسازهای داخلی در همین شرایط گرانتر از خودروهای وارداتی خودشان (بدون احتساب تعرفه گمرکی و مالیات ارزش افزوده) می باشد .

قیمت حاشیه بازار در شرایطی که عرضه و تقاضا متعادل نیست و تعرفه گمرکی گزاف بر خودرو های وارداتی اعمال میشود به هیچ وجه نمی‌تواند شاخص مناسبی برای قیمت واقعی خودرو در یک بازار واقعی رقابتی باشد.

در صورتیکه وزارت صمت واقعا تمایل به ایجاد بازار رقابتی و تامین منافع مردم را دارد و دولت هم چشم به در آمد گزاف تعرفه های گمرکی واردات خودرو ندارد ضروری است ابتدا تعرفه های گمرکی خودروهای وارداتی حذف شوند و عرضه و تقاضا متعادل شود ، سپس در شرایط رقابتی قیمت حاشیه بازار خودروهای داخلی مشخص شود.

 

اصولا مشکل اصلی صنعت خودرو سازی کشور در این است که صنعتی آفت زده است و برای نجات این صنعت باید قبل از هر چیز این آفتها را از بین برد . پنج آفت زیر نمونه‌ای از آفات است :

۱- صنعت خودرو تبدیل به حیاط خلوت احزاب و جریانهای سیاسی لیبرال و غربزده و خصوصا محل جولان حزب کارگزاران و حزب مشارکت شده است . به هنگام انتخابات بیشترین کمکهای انتخاباتی جریان لیبرال از خودرو سازها (و نیز بانکهای خصوصی و فولاد سازها) تامین میشود . در دولتهای غربزده مثل دولت اعتدال و دولت سازندگی ؛ بده بستان دولت و خودرو ساز در حد اعلاست ، خودرو سازها قلک دولت هستند و دولت تامین کننده مالی خودرو ساز است و بزرگترین ابر بدهکاران بانکی همین شرکتهای خودرو ساز هستند و در دولتهای مردمی مانند دولت سیزدهم ، خودرو سازها در کانون مقابله با دولت قرار میگیرند.

 

۲- تعارض منافع و حاکمیت مافیای ثروت در صنعت خودروسازی بیداد میکند . شرکتی مانند کروز که قطعه ساز است و مستقیما از کروز آمریکا پول و سرمایه آورده و کماکان متصل به سرمایه های آمریکایی است در جایگاه قطعه ساز و با خرید سهام خودروسازها در مدیریت و هیات مدیره خودرو سازها حضور پیدا میکند و تلاش مضاعف برای افزایش قیمت خودرو و فشار بر مردم دارد و با انحصار ایجاد شده در زنجیره تامین ، بیش از ۱۲۰۰ قطعه ساز مردمی را به ورطه نابودی کشانده است یا گروه عظام که با زد و بند به عنوان قطعه ساز قرارداد تامین قطعات می‌بندد ولی همه قطعات خودرو را بصورت قاچاق از چین وارد میکند و کمر قطعه ساز ایرانی را شکسته است از عوامل مهم مشکلات امروزی صنعت خودرو هستند.

 

۳- عدم تصویب سند توسعه صنعتی کشور : بیش از ۲۵ سال است که سند توسعه صنعتی کشور نوشته میشود ولی با آمدن هر دولت جدید دچار تغییرات میشود و در نتیجه تا به امروز هیچ سندی در توسعه صنعتی برای کشور تصویب نشده است . مدل کشورها برای توسعه صنعتی یا بر اساس زنجیره تامین (Supply Chaine) است یا بر اساس زنجیره ارزش (Value Chaine) است . در سندهای اولیه توسعه صنعتی مدل پذیرفته شده برای کشور ، مدل زنجیره تامین بود ولی با روی کار آمدن دولتهای لیبرال مدل زنجیره ارزش و اتصال به اقتصاد جهانی اجرا میشد و در نتیجه اعوجاج سیاستی در صنعت خودرو همانند دیگر صنایع به وفور به چشم میخورد.

 

۴- زد و بند و فساد حاکم بر روابط خودرو ساز‌ها و نمایندگان مجلس باعث شده که نمایندگان‌مجلس با توصیه و سفارش و رانت هم نفوذ در شرکتهای خودرو ساز و زیرمجموعه های آنها داشته باشند و افراد زیادی از وابستگان خود را برای اشتغال و‌مدیریت در خودرو سازها معرفی کنند و هم خودرو سازها سیطره باند مافیایی خود را بر مجلس و ممانعت از تصمیمهای مردمی‌ زیاد کنند . هم اکنون ۴۰ تا ۵۰ درصد نیروی انسانی خودرو سازها مازاد هستند که حاصل همین سفارشها و زد و بندهاست ( در نتیجه هزینه تمام شده خودرو زیاد میشود).

 

۵- عدم اصلاح نظام تعرفه ای و رانت گسترده برای خودرو ساز داخلی : نظام حمایت تعرفه‌ای بنا بود فقط برای ۱۰ سال اجرا شود تا خودرو سازهای داخلی روی پای خود بایستند ولی الان بیش از ۴۰ سال که با فشار مافیای حاکم بر خودرو سازها‌ این نظام تعرفه‌ای تعییر نکرده و با تعرفه‌های تا ۱۲۰ در صد امکان هرگونه رقابت را از بین برده و خودرو ساز داخلی را یکه تاز صنعت خودرو کرده است در صورتیکه با کاهش تعرفه های واردات خودرو هم مردم از خودروی ارزانتری بهره‌مند خواهند شد و هم رقابت جدی بین خودروسازان داخلی با خودروسازان خارجی صورت میگیرد که خودرو ساز داخلی را مجبور به اصلاح ساختارهای تولید و افزایش کیفیت و کاهش قیمت خواهد کرد.

پیشنهادی برای واردات خودرو با ارزهای خانگی
  • ۱۴۰۲/۱۰/۱۷ - ۰۹:۱۲
  • توسط محسن شاطرزاده

پیشنهادی برای حل مسئله ارز خودروهای وارداتی با استفاده از ارزهای خانگی:

محسن شاطرزاده

۶ دی ماه ۱۴۰۲

با توجه به کمبود عرضه خودرو در مقابل تقاضای بازار داخلی و ضرورت واردات خودروی خارجی و تصویب قانون واردات خودرو و اصرار مجلس شورای اسلامی بر اجرای قانون واردات خودرو و تعلل دولت به بهانه عدم امکان تامین ارز ، پیشنهاد زیر برای حل مسئله ارزی واردات خودرو با استفاده از میلیاردها دلار ارزهای خانگی ارائه میشود :

۱- فروش خودروهای وارداتی شرکتهای واردکننده با قیمت دلاری

۲- واریز دلار غیر بانکی (ارزهای خانگی) توسط خریدار به حسابهای اعلامی شرکتهای وارد کننده خودرو در بانکهای مورد نظر بانک مرکزی

۳- صدور گواهی بانکی به شرکت وارد کننده خودرو مبنی بر پرداخت وجه توسط خریدار

۴- تبدیل ارز به ریال با قیمت مورد نظر بانک مرکزی و واریز ریال به حساب شرکتهای وارد کننده

۵- خرید ارز واردات خودرو توسط شرکتهای وارد کننده خودرو از بازار دوم مرکز مبادلات ارز و طلا و واریز ریال معادل آن به حساب مرکز مبادلات ارز و طلا

۶- تحویل خودرو به خریدار توسط شرکتهای وارد کننده.

پیشنهادی برای توزیع عادلانه بنزین
  • ۱۴۰۲/۹/۲۴ - ۰۷:۴۶
  • توسط محسن شاطرزاده

* پیشنهادی برای نقد و بررسی:

 

محسن شاطرزاده

۲۲ آذر ۱۴۰۲

 

* طرح پیشنهادی برای توزیع عادلانه بنزین یارانه‌ای همزمان با آزاد سازی قیمت بنزین با استفاده از ظرفیت بازار بورس*

 

با توجه به حضور بیش از ۵۰ میلیون نفر در سامانه سجام و دارای کد بورسی (به تبع سهام عدالت و واریز سود سهام عدالت به حساب آنها) و نیز وجود زیر ساخت و پلتفرم پرداخت یارانه به بیش از ۸۰ میلیون نفر از جمعیت کشور (بالغ بر ۹۰ درصدجمعیت ایران) ، طرح زیر پیشنهاد میشود تا پس از نقد و بررسی و تکمیل آن جهت درج در برنامه بودجه ۱۴۰۳ به مجلس و دولت پیشنهاد شود:

۱- اختصاص ۱۵ لیتر بنزین با قیمت یارانه‌ای در هر ماه (۱۸۰ لیتر در سال) به هر کد ملی

۲- تخصیص اعتبار خرید بنزین مجموع اعضای هر خانواده با قیمت یارانه‌ای به سرپرست خانوار

۳- ایجاد اعتبار در سامانه سجام برای هر نفر سرپرست خانوار به ازای ۱۵ لیتر در ماه برای جمع اعضای خانوار

۴- تعیین قیمت بنزین در بازار بورس بر اساس مکانیزم بازار و عرضه و تقاضا

۵- خرید بنزین توسط سرپرست خانوار تا سقف اعتبار ماهیانه به قیمت یارانه‌ای

۶- فروش بنزین مازاد بر مصرف توسط خانواده های کم مصرف یا بدون مصرف بنزین در بازار بورس به قیمت روز بازار بورس

۷- خرید بنزین توسط خانواده های پرمصرف (مازاد بر اعتبار یارانه‌ای در هر ماه) از بازار بورس و به قیمت روز بازار بورس

آمریکای لاتین : قاره آینده
  • ۱۴۰۲/۹/۱۹ - ۰۸:۵۷
  • توسط محسن شاطرزاده

*آینده جهان را آمریکای لاتین رقم خواهدزد*

 

«محسن شاطرزاده»، دیپلمات و سفیر سابق ایران در برزیل در یادداشتی اختصاصی برای رجانیوز و به بهانه سفر اخیر رئیس جمهور کوبا به ایران نوشت: آمریکای لاتین قاره آینده است و حضور ایران در آمریکای لاتین در راستای منافع کشورمان است و از اهمیت ویژه‌ای برخوردار خواهدبود. کشورهای این منطقه به‌سبب ذخایر انرژی و آب و معادن و منابع طبیعی و جمعیت بی‌نظیری که در اختیار دارند، در آینده معادلات جهانی، نقشی مهم ایفا خواهند کرد.

 

زمانی منطقه آمریکای لاتین به عنوان حیاط خلوت ایالات متحده تلقی می‌شد و عملا نیز تمام منابع و ظرفیت‌های موجود در آن منطقه منحصرا تحت سلطه آمریکا بود. اما اکنون به استثنای آرژانتین، تمامی دولت‌های آمریکای لاتین در اختیار کامل دولت‌های چپ‌گرا و نیروهایی است که در مقابل ایالات متحده قرار دارند و به تعبیری ضدآمریکایی ‌هستند. دولت‌های سوسیالیستی مستقر در آمریکای لاتین به‌سبب اشتراکات ضدامپریالیستی و ضدآمریکایی‌‌ای که با جمهوری اسلامی ایران دارند، فرصت و ظرفیت‌های بسیار زیادی را در حوزه اقتصادی برای صادرات کالا و خدمات فنی مهندسی در اختیار ما قرار خواهندداد. به‌طور خاص در دهه ۸۰ ارزش پروژه‌ها و تفاهم نامه های جمهوری اسلامی ایران در ونزوئلا به ۲۰ میلیارد دلار می‌رسید. هم اکنون و در دولت سیزدهم، حجم همکاری‌های اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا نزدیک به ۸ میلیارددلار است. این سوای از اجرایی‌شدن ده‌ها پروژه‌ای است که در دهه ۸۰، ایران در کوبا به سرانجام رسانده‌است. در همین سفر اخیر رئیس جمهور کوبا به ایران نیز همکاری‌های مهمی شکل گرفت که در تعمیق روابط و توسعه مناسبات اقتصادی دو کشور اثرگذار خواهدبود. همچنین در راستای توسعه همکاری‌های اقتصادی، جمهوری اسلامی ایران اقدام به تاسیس فروشگاه‌های زنجیره‌ای در ونزوئلا نمود که به زودی در کوبا نیز چنین فروشگاه‌هایی تاسیس خواهد شد. این تصمیم علاوه‌بر تامین کالاهای اساسی برخی از کشورهای منطقه، صادرات کالاهای داخلی را نیز میسر کرده‌است.

تاسیس فروشگاه مگاصیص در ونزوئلا و درخواست کوبا و چند کشور دیگر برای انجام این اقدام مشابه در کشورشان، از مواردی است که می‌تواند نشان‌دهنده توسعه مناسبات اقتصادی ما با کشورهای آمریکای لاتین باشد.

مضاف بر این، ایران نیز حجم عمده کالاهای اساسی مورد نیاز خود نظیر گوشت، مرغ، خوراک دام، سویا، ذرت ، شکر و روغن خوراکی را از برزیل وارد می‌کند. اتخاذ راهبرد تعمیق و گسترش روابط با کشورهای آمریکای لاتین همچون برزیل، در شرایط تحریمی کمک بسیاری به ما کرد و برخی از مشکلات اینچنینی را نیز مرتفع نمود. از طرفی همکاری در زمینه‌های معدنی، نفتی، علمی و تکنولوژیک نیز دایره‌ی دیگری از مناسبات ایران با کشورهای آمریکای لاتین را دربرمی‌گیرد.

یکی از پروژه‌هایی که می‌توان به آن اشاره کرد، همکاری مشترک ایران و کوبا در زمینه تولید واکسن کرونا است. تنها واکسن کرونای قابل تزریق به کودکان همین واکسن پاستوکووک تولید مشترک اران و کوبا بود؛ امری که تا پیش از آن در هیچ نمونه مشابهی ممکن نبود. بعلاوه اینکه چون کوبایی‌ها در زمینه بایوتکنولوژی پیشرفت خوبی داشته‌اند و متقابلا ما نیز در این حوزه گام‌های مهمی برداشته‌ایم، همکاری‌های نزدیک در این زمینه به رشد و توسعه هر دو کشور در حوزه بایوتکنولوژی منتهی خواهدشد. ما در این زمینه یک برنامه همکاری‌ با کوبا داشتیم که در دولت سابق پیگیری نشد. اما در دولت سیزدهم اقداماتی در جهت پیگیری دوباره آن صورت گرفت و به آن اهمیت ویژه داده‌ شد. در حوزه سیاسی-اجتماعی نیز جمهوری اسلامی ایران با آمریکای لاتین تشابه گفتمانی زیادی دارد.

آمریکاستیزی و مقابله با ظلم و ستم امپریالیسم غربی، مبارزه با فقر و محرومیت، اعتراض به عدم رعایت حقوق برابر در سازمان ملل و نهایتا ستایش آرمان فلسطین و تقبیح اشغال‌گری رژِیم صهیونیستی، از مواردی است که اشتراکات اجتماعی و سیاسی ما با آمریکای لاتین را دربرمی‌گیرد. این‌ها مسائلی است که باعث تسهیل در برقراری روابط و نهایتا تعمیق آن می‌شود؛ چیزی که علاوه بر آمریکای لاتین، در مواجهه با کشورهای آفریقایی نیز اهمیت یافته و سرعت و سهولت تفاهم و تعامل را نیز بالا می‌برد.

یکی از مواردی که این مسئله در آن به وضوح تحقق یافت، بریکس است. دربرابر نظام غربی لیبرال دموکراتی که در جهان امروز حاکم است، بریکس به‌عنوان آلترناتیو و جایگزینی برای حکمرانی جدید کشورهای جنوب، علیه نظم بین‌المللی حاکمِ کشورهای شمال برخاست. یکی از پایگاه‌های مهم بریکس ، کشور برزیل است که در آمریکای لاتین واقع شده‌است. حضور جمهوری اسلامی ایران در این گروه، منجر به تقویت بریکس در حرکت به سوی نظم جدید جهانی شد. البته که حضور در بریکس در راستای منافع ملی کشورمان نیز بوده‌است. درنهایت باید اذعان داشت که افزایش و تعمیق مناسبات ایران با هریک از کشورهای آمریکای لاتین از هرجهت برای ایران مهم بوده و منافع سرشاری را نیز تامین خواهدکرد.

مضاف‌ بر این در تمامی صحنه‌ها و مجامع بین‌المللی، ایران رای اکثر کشورهای پیشرو در آمریکا لاتین را همراه خود داشته‌است؛ آن‌ها در این مناسبات سیاسی و در برابر تمام آنچه که غرب علیه ما روا می‌دارد، همواره به یاری ما شتافته‌اند. این دقیقا همان چیزی است که منافع ملی ما را تامین کرده و متقابلا هردوطرف را هم، ازجهت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منتفع خواهد کرد.

راهبرد پیشنهادی برای آزادی فلسطین
  • ۱۴۰۲/۹/۱۱ - ۰۰:۳۹
  • توسط محسن شاطرزاده

 *راهبرد پیشنهادی برای آزادی فلسطین*

 

محسن شاطرزاده

۱۰ آذر ۱۴۰۲

مبنای این راهبرد ؛ اندیشه و کلمات مقام معظم رهبری است . سه کلید‌واژه در سخنان ایشان وجود دارد که مناسب است این سه کلید واژه در راهبرد پیشنهادی مد نظر قرار گیرد :

۱- شکست ترمیم ناپذیر اسراییل

۲- آمریکا زدایی در منطقه و جهان

۳- اجرای دموکراسی و مراجعه به همه پرسی برای انتخاب نوع حکومت در فلسطین

من تصور میکنم که عملیات طوفان الاقصی به عنوان قدرت سخت مقاومت موفقیت و پیروزی خودش را نشان داده و در مرحله بعد و پسا الاقصی باید علاوه بر شکست نظامی و شکست اطلاعاتی اسراییل ؛ روی راهبرد قدرت نرم مقاومت تمرکز شود و به جهانیان نشان داده شود که اسراییل شکست ترمیم ناپذیر داشته و آمریکا به عنوان عامل این جنایات باید از منطقه اخراج شود و در این مرحله به آماده سازی گسترده اذهان مردم در جهان اسلام و در سطح جهانی اقدام شود و به تعبیری باید "جهاد تبیین" در سطح وسیع و جهانی در دستور کار محور مقاومت قرار گیرد و لذا موضوعات زیر پیشنهاد میشود:

 

۱- اثبات شکست رسانه ای اسراییل با بسیج کردن حداکثری رسانه های مردمی و فضای مجازی در سطح جهانی .

 

۲- اثبات شکست حقوقی اسراییل با استفاده از ظرفیت حقوقدانان قوی و مستقل در سطح جهانی و بین المللی و طرح شکایات متعدد از اسراییل در مجامع حقوقی بین المللی.

 

۳- اثبات شکست اسراییل در افکار عمومی جهان با شعله ورتر کردن موج مردمی ضد اسراییلی و دائمی و گسترده تر شدن تظاهرات مردمی در جهان خصوصا در آمریکا و اروپا و کانادا و استرالیا و ایجاد شبکه های مردمی و دانشجویی و ضد استکباری در فضای مجازی و دنیای حقیقی.

 

۴- تقویت نظریه دموکراسی و برگزاری همه‌پرسی در سطح منطقه و جهان برای به محاق بردن طرح دو دولت و نیز حذف طرح خیانت بار آبراهام و عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسراییل.

 

و علاوه بر اینها موارد زیر به عنوان الزامات آمریکا از منطقه پیشنهاد میشود: آنچه مسلم است آمریکا هرگز بنا ندارد از منطقه خارج شود مگر اینکه به مرحله استیصال رسیده و مجموعه هزینه و ریسک حضور آمریکا در منطقه آنچنان افزایش یابد که همانند افغانستان با فضاحت مجبور به فرار و ترک منطقه شود . برای رسیدن آمریکا به این مرحله از استیصال باید یک مجموعه از اقدامات صورت پذیرد :

 

۱- فشارمداوم ؛ همه جانبه ؛ هماهنگ و سخت نظامی و غیر متقارن به نیروهای آمریکایی توسط نیروهای مقاومت و ایجاد اشتغال ذهنی مداوم در ذهن نظامیان آمریکایی و سردمداران آنها و سلب آسایش روحی و روانی از اشغالگران و عاصی کردن آنها.

 

۲- محکومیت و فشار همه جانبه و تهاجم نرم و رسانه‌ای بر علیه آمریکا و شوراندن افکار عمومی بر علیه آمریکا و ترویج فضای نفرت عمومی بر علیه آمریکا.

 

۳- فشار همه جانبه حقوقی و پیگیری محکومیت آمریکا در همه مجامع بین المللی از طریق طرح دعواهای حقوقی با بکار گیری وکلای شجاع و مستقل بین‌المللی.

 

۴- تلاش بر مطالبه جهانی کشورهای مستقل مبنی بر خروج آمریکا از منطقه با طرح دائمی موضوع در اجلاسهای غیر متعهدها ؛ اجلاسهای متعدد منطقه ای ؛ اجلاسهای پیمان های بریکس ؛ شانگهای ؛ اکو ؛  آلبا و مرکوسور  ؛ اجلاسهای حقوق بشری و مجمع عمومی سازمان ملل.

 

۵ - تشویق دیگر کشورهای منطقه به تصویب قانون اخراج نظامیان آمریکا همانند قانون مجلس عراق .

 

۶- گسترش مطالبات مردمی کشورهای منطقه مبنی بر اخراج آمریکا از منطقه و استفاده از شبکه های اجتماعی برای ساماندهی و گسترش مطالبات مردمی در کف میدان و بر علیه آمریکا.

 

۷- گسترش فرهنگ مقاومت و ضد آمریکایی در سراسر جهان خصوصا در آمریکای لاتین و آفریقا و خاورمیانه با استفاده وسیع از ابزار رسانه و ظرفیتهای وسیع عضای مجازی و شبکه های اجتماعی.

 

۸- تهییج و تشویق فضای روشنفکری کشورهای منطقه به مخالفت با حضور آمریکا و مطالبه اخراج آمریکا از منطقه از طریق تشکیل همایشهای مختلف در کشورهای منطقه ؛ تشکیل سازمانهای مردم نهاد ؛ توسعه کانالها و شبکه های اجتماعی ؛ چاپ و نشر کتاب و رمان و نشریه ورمانهای روشنفکران و بها دادن به همه روشنفکران آزادیخواه و صاحبان اندیشه با هر دین و مرام و مسلک سیاسی و فکری و تلاش در جهت وحدت و اتحاد آنها.

 

۹ - گسترش ادبیات و هنر و شعر مقاومت و نشر وسیع کتابها و رمانهای مرتبط با مقاومت و توسعه روحیه شجاعت و حماسه در میان مردم منطقه از طریق برگزاری همایشهای ادبی و مسابقات شعر ؛ هنر و کاریکاتور و حتی برگزاری مسابقات ورزشی با موضوع جام اخراج آمریکا و ترغیب هرچه بیشتر جوانان به حضور در مبارزه بر علیه اشغالگران آمریکایی.

 

۱۰- توسعه و گسترش سازمانهای مردم نهاد خصوصا در میان جوانان و روشنفکران کشورهای منطقه با محوریت اخراج آمریکا از منطقه و ایجاد اندیشکده های مختلف در کشورهای منطقه و دیگر کشورهای مستقل در جهان با موضوع تحقیق روی روشهای اخراج آمریکا از منطقه.

 

۱۱ - توسعه تشکلها و اتحادیه های بین المللی دانشگاهی و دانشجویی با محوریت اخرا ج آمریکا از منطقه و تشکیل شبکه جهانی اساتید و دانشجویان و ارتباطات مرتب علمی و پژوهشی و سیاسی بین آنها با موضوع نحوه اخراج آمریکا از منطقه.

 

۱۲- تلاش بر جذب کشورهای منطقه که در اردوگاه آمریکایی قرار گرفته‌اند همانند ترکیه و عربستان و اردن و مصر و استفاده از ظرفیتهای مردمی این کشورها در مقابله همه جانبه با حضور آمریکا در منطقه و ایجاد فشار افکار عمومی بر دولتهای خودشان در جهت تغییر جهت گیریهای سیاسی دولتها بر علیه آمریکا.