شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۹

دکتر محسن شاطرزاده

مدیرعامل شرکت فن آوران انرژی پاک مجری اولین نیروگاه 100 مگاواتی بادی در شهرستان خواف استان خراسان


عضو هیات علمی ؛ استادیار

English Version

یادداشت هفته - دکتر شاطرزاده

استراتژیهای آینده چین
  • ۱۴۰۱/۶/۱۹ - ۰۰:۱۸
  • توسط محسن شاطرزاده

*استراتژیهای آینده چین*

محسن شاطرزاده

شهریور ۱۴۰۱

در دوره ریاست جمهوری اوباما ؛ دولت او سیاست چرخش یا *"موازنه مجدد"* را در منطقه آسیا- اقیانوس آرام ؛ نه تنها از نظر امنیتی بلکه به لحاظ موضوعات کلان اقتصادی و سیاسی طرح‌ریزی نمود. این استراتزی عموما در میان آمریکایی‌ها از هر دو حزب و نیز در بین متحدان آمریکا در آسیا مورد استقبال واقع شد . به نظر می‌رسید که این استراتژی یا حداقل اصول اساسی آن ، به احتمال زیاد در سالهای پیش رو نیز پایدار و ماندنی باشد ولی از منظر چینی‌ها هنگامی که آمریکا از چرخش یا موازنه مجدد صحبت می‌کند آنرا "مهار چین" می‌شنوندو تلقی می‌کنند که قرار است این امر به هزینه کشورشان انجام شود.

 

چهار مکان اصلی وجود دارد که آمریکا و چین نیاز دارند تا در مقابل کنش و واکنش‌های بالقوه خطرناک نیروهای نظامی‌شان، آمادگی داشته باشند. این اماکن عبارتند از : شبه جزیره کره ، اطراف تایوان ، آبهای چین شرقی و منطقه عمومی دریای جنوبی چین. به غیر از خطوط ارتباطی در دریای جنوبی چین که آمریکا آنرا به عنوان منافع حیاتی خود در نظر می‌گیرد، در سایر موارد نقش آمریکا به طور محتمل ناشی از دفاع یک دوست یا متحد منطقه‌ای است که ممکن است در معرض خطر قرار بگیرد. در شبه جزیره کره ، پکن و واشنگتن منافع مشترکی از جمله حفظ ثبات و جلوگیری از رفتار افراط گرایانه و حفظ روابط حسنه با کره جنوبی دارند ، اما این تلاقی ظاهری منافع این واقعیت را تحت‌الشعاع خود قرار نمیدهد که پکن و واشنگتن برای این منافع مختلف ، اهمیت نسبی قائل هستند و پکن بیشتر بر حفظ ثبات تاکید دارد تا منع اشاعه تسلیحات یا اصلاحات داخل کره شمالی. در مورد تایوان و به لحاظ تاریخی، آمریکا از زمان به رسمیت شناخته شدن جمهوری خلق چین  در دهه ۱۹۷۰ و خاتمه دادن روابط رسمی با تایوان، تعهدی پیچیده اما همچنان بسیار جدی در قبال امنیت تایوان داشته است و ظاهرا آمریکا مشتاق آن است تا هرچه از دستش برمی‌آید در حمایت از تایوان انجام دهد و تمایل خود به دفاع از تایوان در برابر هر شکلی از حملات چین ، حتی در حد تهاجم احتمالی و شکستن محاصره تایوان توسط چین را ابراز می‌دارد. البته نقش تعریف شده امریکا در امنیت دو سوی تنگه متوجه فروش تسلیحات و دیپلماسی است و نیز حوادث چین یکی از مسئولیتهای  ستاد فرماندهی اقیانوس آرام  باقی می‌ماند. در مورد دریای جنوبی چین ، اساسا وضعیت به گونه‌ای است که چین عملا مدعی تمام دریای جنوبی چین از جمله جزایر و خشکی‌های متعدد مورد مناقشه با ژاپن است . البته تاکنون چین تلاشی برای اعمال مالکیت خود بر این آبراهها انجام نداده ولی آمریکا آنرا یک چالش برای منافع ملی حیاتی خود تلقی میکند چرا  که بیش از یک سوم تجارت جهان از طریق دریای چین جنوبی انجام می‌گیرد . چین دائما به تحرکات نظامی آمریکا در آن منطقه اعتراص میکند.

 

*نفی پایان تاریخ ؛ یک تلقی بدیل چینی از نظم بین‌المللی؟*

 

آقای شی‌جینگ پینگ رییس جمهور چین ،روابط با آمریکا و روسیه را به عنوان " نوع جدیدی از روابط میان قدرتهای بزرگ" تعریف کرده است که *"احترام متقابل"* و *"توجه به منافع ملی طرف مقابل"* شالوده اصلی آنرا تشکیل میدهد. وی همچنین بر اهمیت کشورهای همسایه چین تاکید کرده ، از ضرورت شکل گیری مفهوم تازه‌ای از امنیت در آسیا سخن گفته و طرح موسوم به *"یک کمربند یک راه"* را کلیدزده است ‌. در میان تمامی طرحهای راهبردی چین، طرح "یک کمربند یک راه" جایگاه ممتازی دارد . طرح "یک کمربند یک راه" نه تنها جایگزین مفهوم "جامعه - جهان هماهنگ" می‌شود بلکه ابزار اصلی رییس جمهور چین در جهت تحقق طرح "رویای چین" و تبدیل مجدد این کشور به یک ابرقدرت به شمار می‌رود . این طرح به طور بالقوه می‌تواند ضمن تبدیل شدن به مفهومی جایگزین نشان دهد که چگونه عرصه مشترک سیاست بین‌الملل را می‌توان در آینده سامان داد و بدین ترتیب این طرح چینی دورنمای غرب از نظام ببن الملل را به چالش گرفته  و عملا می‌تواند به متحول شدن ساختار کنونی حاکم بر نظم بین‌الملل منجر شود. امروزه سه چالش کلیدی فراروی نظم جهانی وجود دارد که عبارتند از:

۱- ضعف دموکراسی؛

۲- رقابت ایدئولوژیها؛

۳- نقش فزاینده کنشهای روزمره در عرصه سیاست بین‌الملل و ایجاد پیچیدگی عمومی در جهان مانند جنبشهای اعتراضی ، مهاجرتهای فراملی ،سیل پناهجویان و دیجیتالی شدن جامعه.

این چالشها قدرت بازیگرانی مانند چین را در جهت ترویج نظر خود پیرامون مفهوم نظم جهانی و خصوصا فهم دقیق‌تر از ابتکار "یک کمربند یک راه" افزایش می‌دهند. امروز پس از گذشت سه دهه از طرح نظریه مشهور فوکویاما با عنوان "پایان تاریخ" ، شاهد نتیجه عکس و بروز نقطه مقابل آن هستیم که ناشی از ضعفهای درونی دموکراسی و شکست سیاست لیبرال دموکراسی  است و همین امر موجب تقویت نظریه چینی مبنی بر "نفی پایان تاریخ" و ارائه طرح جدید چینی برای نظم بین‌الملل شده است.

 

*تفسیر سنتی چینی‌ها از مفهوم نظم : "تیانشیا" و "چائوگونک تیشی"*

 

مفاهیم *"تیانشیا"* (همه چیز زیر چتر آسمان) و *"چائو گونک تیشی"* (نظام شاخه به شاخه) از صدها سال قبل از میلاد مسیح مورد توجه سیاستمداران و فیلسوفان و اندیشمندان چینی قرار داشته‌اند. مفهوم "تیانشیا" هسته اصلی تلقی سنتی چینی از نظم سیاسی را تشکیل می‌دهد . از دیدگاه چینی‌ها ، "تیانشیا" کل فضای جغرافیایی شناخته شده (جهان بسط یافته چینی) را در بر می‌گیرد. مفهوم "تیانشیا" ناظر بر یک نظم اخلاقی و سیاسی آرمانی است که هیچ مرزی ندارد و برمبنای آن کل جهان باید بر مبنای اصول مبتنی بر حقوق و فضایل تحت اداره یک حکیم اداره شود . این حکیم نماد امپراطور چین است. در نتیجه در چارچوب "تیانشیا" ، روابط خارجی تنها بازتابی از روابط داخلی هستند. چینی‌ها روابط خارجی خود را به عنوان بازتاب بیرونی همان اصل نظم اجتماعی و سیاسی تلقی می‌کنند که به شکل درونی در حکومت و جامعه چین متجلی شده است. در دیدگاه چینی به جای مرزهای جغرافیایی ، روابط میان واحدهای مختلف به شکل بهتری در قالب رابطه‌ای سلسله مراتبی میان مرکز (امپراطور) و پیرامون (ممالک خراج گزار) قابل توصیف هستند. نظام خراج گزاری یا همان *"چائوگونک تیشی"* همزیستی میان واحدهای مختلف در نظام چینی را سازماندهی کرده و به آن نظم می‌بخشد . از این منظر تمامی کشورها اقمار چین هستند و ممالک خارجی تنها از طریق تبعیت از قواعد حاکم بر نظام خراج گزاری می‌توانند با امپراطوری چین ارتباط برقرار کنند زیرا امپراطوری چین تنها نظم سیاسی پذیرفته شده است و مخالفت با چین به عنوان شورش علیه نظم مستقر تلقی شده و باید با آن برخورد شود. بر این اساس و با درک مفهوم شبکه در تفکر چینی می‌توان درک بهتری از ویژگیهای اصلی طرح "یک کمربند یک راه" داشت لذا طرح چینی "یک کمربند یک راه" یک تلقی جدید از "نظم بین الملل" است و مفاهیم چینی مانند "جامعه - جهان هماهنگ" و یا "توسعه مسالمت آمیز" معنای دقیقتری پیدا می‌کنند. از دیدگاه چینی ، رویکرهای غربی فاقد یک دورنمای مبتنی بر "جهان بودگی" است ، حال آن که در تفسیر چینی‌ها، جهان از منظر "جهان بودن" آن فهم می‌شود و عدم موفقیت نظم غربی در ایجاد یک واحد جهانی اساسا معلول جهالت سیاسی نسبت به مفهوم *"جهان به مثابه جهان"* و فقدان یک فلسفه سیاسی از منظر جهان به مثابه یک کل در مقابل مفهوم *"دولت - ملت"* بوده است. بر اساس دیدگاه چینی تامین صلح و رونق در میان تمامی ممالک در درون "تیانشیا" ممکن خواهد بود . این اصل ناظر بر تبدیل کشورهای متعدد به یک واحد جهانی ، نه از طریق اجبار ، بلکه به واسطه جذب می‌باشد . نظم جهانی مانع از بروز تعارض و هرج و مرج می‌شود و باید تا سرحد امکان گسترش یابد و به ایجاد یک نظام سیاسی جهانی کمک کند. از دیدگاه چینی ، به حداکثر رساندن همکاری حتی از به حداقل رساندن تضاد نیز مهم‌تر است.

 

*راهبرد چین در خاورمیانه : اژدهای محتاط*

 

در سالهای اخیر خاورمیانه در محاسبات امنیت ملی چین حضوری پررنگ‌تر پیدا کرده است. چین در حال واکنش به سیاست *"تجدید موازنه"* آمریکا در آسیا است و منطقه خاورمیانه اهمیت ژئواستراتژیک بیشتری برای پکن پیدا کرده است . تمرکز اصلی پکن بر "امنیت انرژی" است و تلاش می‌کند بین سیاست داخلی، خارجی و امنیتی خود "تجدید موازنه" برقرار کند.  در خصوص جستجوی چین برای انرژی ، حضور آمریکا در خاورمیانه مثبت تلقی می‌شود زیرا حضور نظامی و نفوذ ژئوپولیتیک قابل توجه آمریکا ، یکی از عوامل اصلی تضمین امنیت خاورمیانه محسوب شده و از این رهگذر به حفظ ثبات و در نتیجه توسعه اقتصادی منطقه‌ای و دسترسی پایدار به انرژی کمک می‌کند ولی در ارتباط با منافع امنیتی گسترده چین ، حضور آمریکا منفی تصور می‌شود. چین استراتژی *"اژدهای محتاط"* را در قبال منطقه خاورمیانه در پیش گرفته است . پکن در تعاملات خود با خاورمیانه حساسیت عمیقی را نشان می‌دهد . چین در تلاش است که با احتراز سرسختانه از جانبداری در منازعات و مناقشات خاورمیانه، از منافع گسترده خود در خاورمیانه محافظت کند . چین بسیار محتاط بوده و مراقب است که درگیر مناقشات خاورمیانه نشده یا به هیچ یک از کشورهای خاورمیانه بیش از حد نزدیک نشود . این حساسیت و کناره‌جویی شدید ، مانع بیان علنی یک سیاست یا استراتژی خاورمیانه‌ای یا پذیرش تعهدات جدی فراتر از حد لازم برای حفظ روابط تجاری صمیمانه و ارتباطات دیپلماتیک و امنیتی عملگرایانه در برابر دولتهای منطقه خاورمیانه می‌شود. منافع و اهداف اصلی چین در خاورمیانه عبارتند از : امنیت انرژی، جاه طلبی‌های ژئواستراتژیک، پیوندهای خارجی با ثبات، جایگاه بهتر چین در فضای بین‌الملل ، برقراری موازنه در مقابل نفوذ آمریکا ، سرکوب حمایت لفظی و مادی از اقلیت اویغورهای چین و دریافت تصدیق صریح و ضمنی دولتهای خاورمیانه‌ای مبنی بر اینکه چین یک قدرت بزرگ است . تداوم دسترسی به منابع انرژی، عمده ترین منفعت پکن در خاورمیانه است. نفت اهمیت فزاینده و به سزایی برای چین دارد . خاورمیانه بزرگترین منبع واردات نفت چین می‌باشد و این یکی از دلایل اهمیت استراتژیک خاورمیانه برای چین است.  روابط دوجانبه چین با عربستان و ایران اهمیتی محوری دارد . عربستان منبع شماره یک واردات نفت چین و ایران چهارمین منبع مهم نفت وارداتی چین است . پکن فعالانه به دنبال فرصتهایی برای سرمایه‌گذاری و اخذ قراردادهایی برای پروژه‌های انرژی و نیز بازارهای جدید برای محصولات چینی در خاورمیانه می‌باشد. تحلیل‌گران چینی، خاورمیانه را یکی از گذر‌گاههای کلیدی جهان و ناحیه‌ای با اهمیت ژئواستراتژیک بسیار زیاد تلقی می‌کنند و به احتمال زیاد درسالهای آینده اهمیت خاورمیانه برای پکن بیش از پیش افزایش پیدا می کند . علاوه بر این برخی تحلیل‌گران چینی بر این باور هستند که دولتهای خاورمیانه احتمالا به "حامیان سیاسی مهمی" برای چین در عرصه جهانی بدل می‌شوند. در واقع چین با جدیت به دنبال دولتهای قدرتمند دیگری است که در نگرانی از برتری قدرت جهانی آمریکا سهیم باشند. از نظر چین ، ایران یکی از قدرتهای بزرگ خاورمیانه و یکی از دشمنان سرکش و مهار ناپذیر آمریکا است . چین اعتقاد دارد که ایران بالقوه می‌تواند نقش یک متحد را ایفا کرده و به افزایش قدرت آسیایی و تعدیل نفوذ آمریکا در خاور‌میانه کمک کند. البته با اینکه چین آشکارا آمریکا را رقیب می‌داند اما در پی دشمنی بی‌مورد با واشنگتن نیست . در واقع چین مشتاق است که روابط دوستانه و همکاری‌جویانه خود با آمریکا، علی‌الخصوص در خاورمیانه، را حفظ کند . پکن ، واشنگتن را یکی از تامین کنندگان اصلی امنیت در منطقه‌ای می‌داند که هیچ قدرت دیگری، از جمله چین، قادر به ایفای این نقش نیست ، از این رو ، چین در تعاملات خود با ایران جانب احتیاط را پیشه خود نگاه داشته است. برخی از تحلیل گران چینی اعتقاد دارند که : *"خاورمیانه بسط و امتداد استراتژیک محیط پیرامونی ‌چین"* است . منطقه غربی چین در اصل همسایه خاورمیانه بوده و مدتها از طریق جاده ابریشم با خاورمیانه در ارتباط بوده است . روندهای حاکم بر خاورمیانه و جریانهای افراط‌گرای مذهبی سنی مذهب ، به عنوان بسط استراتژیک منطقه مرزی غرب چین ، بر ثبات و امنیت این کشور، تاثیر مستقیمی دارند. مشخصا پکن از گسترش ایدئولوژی جهادی رادیکال اسلام گرایان سنی مذهب در بین اویغورها بیمناک است. بنابراین پکن برای جلوگیری از حمایت علنی یا رسمی کشورهای خارجی از اویغورهای چین از هیچ کاری دریغ نمی‌کند. چین برای حفظ نفوذ خود در خاورمیانه تلاش می‌کند که از برانگیختن دشمنی حکومتهای موجود اجتناب کرده و بر اصل عدم مداخله خود و حمایت از ثبات تاکید دارد. پکن سعی دارد خود را بک وشور در حال توسعه یا جهان سومی و متفاوت با کشورهای توسعه یافته معرفی کند. چین خود را بک قدرت امپریالیستی نمی‌داند و مصرانه می‌گوید که بر خلاف آمریکا یا شوروی سابق ، هیچگونه جاه طلبی هژمونیک نداشته و در کنار جهان در حال توسعه ایستاده است. در زمینه همکاریهای اقتصادی و خصوصا حوزه انرژی،  پکن عربستان را به عنوان یک "شریک تجاری" به ایران ترجیح می‌دهد زیرا عربستان ستیزه جویی کمتری داشته و صادر کننده نفتی قابل اعتمادتری است و عملا چین برای تامین نفت خود ، تکیه و وابستگی بیشتری به عربستان دارد. سیاست چین در قبال ایران، ایجاد موازنه محتاطانه است ؛ رعایت تحرمها و محدودیتهای آمریکا و در عین حال سرمایه گذاری در فرصتهایی که تحریم ایران برای چین فراهم می‌سازد. پکن نمی‌خواهد که یک ایران هسته‌ای یا تقابل علنی و بحران نظامی ببیند، اما به اندازه آمریکا هم نگران برنامه هسته‌ای ایران نیست. دستگاههای امنیت ملی چین عموما ایران را کشوری با ثبات در منطقه‌ای متلاطم تلقی می‌کنند که می تواند به حفاظت از منافع اقتصادی و ژئو‌استراتژیک چین کمک کند. اما چین و ایران نمی‌توانند شرکایی برابر باشند. چین در بهترین حالت ایران را شریکی جزء می‌داند . وزن روابط اقتصادی چین با آمریکا بر کفه اهمیت ایران در نظر چین سنگینی می‌کند و پکن مراقب است که سبب آزردگی خاطر رقبای منطقه‌ای بزرگ ایران بعنی اسرائیل و عربستان را فراهم نکند. چین برای روابط نزدیک با ایران ارزش قائل است اما می‌خواهد مطمئن شودکه این تصور برای غرب ایجاد نمی‌شود که دو کشور به هم نزدیک هستند هر چند که چین مانند ایران می‌خواهد در برابر آمریکا در خلیج فارس موازنه برقرار کند. در حالی که آمریکا مشغول تجدید موازنه در آسیا -اقیانوسیه است ، چین برای تجدید موازنه با اتخاذ سیاست *"به سوی غرب"* تلاش می‌کند تا آنچه بیش از حد و نامتعادل رویکرد *"به سوی شرق"* از نظر توسعه اقتصادی و حفاظت از امنیت ملی به بار آورده را اصلاح کند. چین در مسیر یک تجدید موازنه ژئواستراتژیک قرار دارد که می‌توان آنرا تداوم تلاشها برای تمرکز و توجه بیشتر بر خاورمیانه تلقی کرد. از نظر چین خاورمیانه اهمیتی بیش از پیش یافته است و نگرانی‌های پکن در باره بی‌ثباتی در خاورمیانه رو به افزایش است . چین قصد داردکه با اهرم ساختن روابط خود با قدرتهای کلیدی منطقه‌ای خصوصا ایران و عربستان از منافع بزرگتر خود حفاظت نماید. این استراتژی "حرکت به غرب" بر نقطه قوت چین یعنی اقتصاد تمرکز داشته و از طریق ابتکار عمل "یک کمربند یک راه" برقرار می‌شود. پکن در صدد استفاده از موفقیتهای خود در آسیای میانه و تکرار آن در خاورمیانه است. بدون تردید ؛ تقابل نظامی بین آمریکا و چین در خاورمیانه نامحتمل است. در واقع چین در منطقه خاورمیانه حتی نیروهای لازم برای  چنین تلاشی را ندارد، چه برسد به اراده سیاسی با تمایل به مخالفت مستقیم با آمریکا در خاورمیانه یا خلیج فارس. چین مداخلات آمریکادر خاورمیانه را مانند گذشته پذیرفته است و این آمریکا است که باید برای مداخله تصمیم بگیرد .

 

*چین و اتحادیه اروپا : محوریت روابط اقتصادی و ساخت آینده‌ای مشترک :*

 

با افزایش رو به رشد نا اطمینانی جهانی ، یافتن راهی برای تعمیق همکاریهای اقتصادی دو جانبه ، برای اتحادیه اروپا و چین اهمیت یافته است . چین و اتحادیه اروپا به عنوان دومین و سومین اقتصاد بزرگ دنیا ، مسئولیت مشترکی در حمایت از سیستم تجارت جهانی و سایر همکاریهای چند جانبه دارند . دو طرف بنا بر تعمیق همکاریهای خود در زمینه هایی همچون تجارت و سرمایه گذاری، زیر ساختها و پروژه‌های زیر بنایی ، انرژی ، محیط زیست ، آب و هوا و تغییرات اقلیمی ، علم و فناوری و نوآوری و همکاریهای صنعتی ، خدمات مالی، تبادلات فرد به فرد و حکمرانی جهانی دارند . چین و اتحادیه اروپا به دنبال تضمین توسعه جهانی ، با ثبات ، قوی  ، متوازن و پایدار از طرق زیر هستند:

۱- امضای موافقتنامه سرمایه گذاری

۲- امضای موافق نامه تجارت آزاد

۳- عملیاتی کردن و اجرای پروژه های ابتکار چینی "یک کمر بند یک راه"

۴- همکاری روزافزون احادیه اروپا و چین در زمینه انرژی و تغییرات اقلیمی

۵- تمرکز بر فرصتهای توسعه پیشرفتهای نوین در علم و فناوری و نوآوری

۶- پشتبانی وسیع از همکاریهای چین و اتحادیه اروپا در بخش مالی

۷- تقویت مکانیزمهای حکمرانی جهانی خوب.

 

اقتصاد چین برای توسعه خود با دو سناریو روبرو است : سناریوی اول با تکیه بر اصلاحات ساختاری طرف عرضه و کاهش عدم توازنهای ساختاری به گونه‌ای که صنایع و مدلهای کسب و کار جدید به سرعت توسعه یابند . در سناریوی دوم ایجاد تغییرات در سرتاسر اقتصاد چین  و ایجاد تغییرات با ورود نوآوریها به سمت نقش قوی‌تر مصرف و خدمات و ایجاد ارزش افزوده بالاتر ، محرکی قوی برای رشد اقتصاد چین را ایجاد خواهد کرد. بر اساس هر دو سناریو نقش اروپا تعیین کننده است  و برای افزایش فرصتهای کسب و کار جدید، جریانهای سرمایه‌گذاری مستقیم بین چین و اروپا باید تداوم داشته باشد که چین در حال تدوین و اجرای سیاستهای تسهیل آنها می‌باشد. با این وجود، بسیاری از کسب و کارهای اروپایی می‌خواهند که چین به فرآیند آزادسازی سرعت بخشد.

 

اتحادیه اروپا و چین مشترکات بسیاری دارند . آنها دو اقتصاد جهانی دارای بیشترین ادغام خارجی هستند . هر دو با جهانی متغیر مواجه هستند که در آن ، آزادی مداوم نمی‌تواند بدیهی باشد. همپوشانی های زیادی از لحاظ چشم‌انداز راهبردی بنیادی ، از جمله در تمایل به چند جانبه گرایی اثربخش در حکمرانی جهانی ، وجود دارد و لذا این دو اقتصاد ، رقبای راهبردی یکدیگر نیستند. در باره رویکردهای آمریکا به نظم جهانی چند جانبه مبتنی بر قواعد، انگیزه‌ها برای اتحاد چین و اروپا در جنبه های حکمرانی تغییر کرده است .  به اعتقاد دو طرف اتحادیه اروپا و چین به عنوان قدرتهای جهانی دارای مسئولیت مشترک برای همکاری در راستای نظم جهانی مبتنی بر قواعد هستند.  ماهیت متغیر این سیستم چند جانبه نه تنها به رویکرد آمریکا بستگی دارد بلکه بازتاب تغییرات ساختاری در توزیع قدرت سیاسی و اقتصادی است . جهان در حال تکامل از یک سیستم چند جانبه متمرکز حول آمریکل به سمت سیستمی چند قطبی‌تر است .

 

*راهکارهای پیشنهادی برای همکاریهای ایران و چین*

 

الف: اجرای جدی و مقتدرانه سند همکاریهای ۲۵ ساله و تبدیل تفاهمات به قرارداد با توجه به تاکید مقام معظم رهبری به رییس جمهور

ب - اجرای پروژه های حمل و نقل ریلی و جاده‌ای کریدور ترانزیتی شرق به غرب و جنوب به شمال

ج - اولویت در اجرای پروژه های نفت و گاز و پتروشیمی و بندر و نیروگاه

د - همکاری در زمینه تامین امنیت انرژی در خلیج فارس

ه - همکاریهای سه جانبه با عراق و پاکستان و سوریه و افغانستان

و - همکاری در زمینه امنیت بین الملل در آسیای میانه و پیمان شانگهای

ز - همکاریهای دفاعی ویژه

مغالطه ها و گزاره‌های نادرست در یادداشت آقای موسویان
  • ۱۴۰۱/۵/۱ - ۲۳:۵۳
  • توسط محسن شاطرزاده

مغالطه ها و گزاره های نادرست در یادداشت آقای سید حسین موسویان

 

محسن شاطرزاده

تهران - اول مرداد ۱۴۰۱

 

اخیرا یادداشت سرگشاده‌ای از جناب آقای موسویان در فضای مجازی پخش شده که متاسفانه حاوی مغالطه ها و گزاره‌های نادرستی است که یا ناشی از فراموشی ایشان نسبت به حوادث تاریخی است یا ناشی از علاقه مفرط ایشان به غرب و کدخدای آنهاست و یا اینکه مردم و اندیشمندان دلسوز این مرز و بوم را فراموشکار فرض کرده‌اند و همانند دیگر یاران خود در دایره سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم که شیفته و مفتون غرب بودند باز دنبال بزک کردن غرب بوده و باز هم توپ را در زمین ایران می‌دانند و دشمن غربی را مبرا و منزه از هر خطایی !!

 

نوشته ایشان مشحون از مغالطه و گزاره های نادرست است که ابتدا عناوین آنها را بیان کرده و در ادامه به توضیح اجمالی آنها می‌پردازم .

 

و اما عناوین مغالطه ها :

۱- آمریکای خوب و آمریکای بد (اوباما و ترامپ)

۲- معجزه برجام

۳- جهان غرب معادل جامعه جهانی

۴- عادی شدن روابط بانکی بعد از برجام

۵- اتهام شرق گرایی به سیاست خارجی دولت سیزدهم

۶- ادعای غلط ۷۰ درصد اقتصاد جهانی در غرب

۷- ادعای غلط ۸۰ درصد مبادلات جهانی با دلار

۸- ادعای غلط بهانه دادن به آمریکا

۹- ادعای غلط قطعنامه ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل

۱۰- ادعای غلط توپ در زمین ایران

 

ایشان در حالی شیفته و مفتون برجام است که مقام معظم رهبری در سال ۱۳۹۴ برجام را "خسارت محض" خواندند و آفات برجام را سه عامل زیر در تیم مذاکره کننده ذکر کردند :

۱- اعتماد به غرب

۲- شتابزدگی و تعجیل در اجرای یک طرفه برجام

۳- ساده انگاری و سهل انگاری در یک مسئله پیچیده با تعامل با غرب

 

و اما توضیحی به اجمال نسبت به مغالطه های آقای موسویان:

 

۱- آمریکای خوب و آمریکای بد:

آقای موسویان مجددا این گزاره کاملا غلط را تکرار کرده و به آمریکای اوباما و آمریکای ترامپ اشاره میکند در صورتیکه ایشان (به عنوان فردی که سالها در آمریکا زندگی میکند و با نظام سیاسی آمریکا بخوبی آشناست و با سیاستمداران آمریکای دمخور است و ارتباط نزدیک دارد ) به خوبی میداند که این حرف از پایه و اساس غلط و نادرست است . در نظام آمریکایی افرادی چون اوباما و ترامپ غیر از ابزار چیزی بیشتر نیستند . جناب موسویان حتما به خوبی خاطرات جان کری را به خاطر دارند که میگوید "من به جواد ظریف تاکید کردم که توافق برجام موقت است" لذا قطعا اگر اوباما هم در مقطع زمانی ترامپ جای ترامپ بود همانگونه عمل میکرد که ترامپ عمل کرد کما اینکه بایدن دقیقا همان سیاست ترامپ در فشار حداکثری را اعمال کرده و نه تنها از فشار تحریمها کم نکرده بلکه هر روز به این فشارها می افزاید.

 

۲- معجزه برجام :

جای بسی تاسف است که سیاستمدارانی مانند آقای موسویان که به خوبی با واقعیتها آشنا هستند باز هم دست به تحمیق مخاطب زده و از معجزه برجام صحبت میکنند !! آقای موسویان به خوبی میدانند که اجرای شتابزده و یک طرفه تعهدات ایران بر اساس برجام چه خسارات سنگینی به کشور زد (بیش از شش هزار کیلو اورانیوم را نابود کردیم ، بیش از ۱۵ هزار سانتریفیوژ را قطع کردیم ؛ آب سنگین اراک را تعطیل کردیم ؛ رآکتور هسته‌ای را با سیمان پر کردیم ؛ شهدای گرانقدر هسته‌ای از دانشمندان کم نظیر کشورمان را تقدیم کردیم) و در مقابل ما هیچ نگرفتیم . تعجب در اینجاست که ما هنوز طلب خودمان بابت اجرای تعهدات یک طرفه برجام را از طرف غربی نگرفته‌ایم و نه تنها تحریمها رفع نشد بلکه صدها تحریم جدید هم بر آن افزوده شده است . بد نیست جناب موسویان توضیح دهند چرا برجام در سال ۱۳۹۴ توسط دولت بازدهم امضا شد اما همان دولت دوازدهم تا روز آخر موفق به رفع تحریمها نشد؟!!

ادامه دارد ......

مروری بر برجام : فرصتها و تهدیدها
  • ۱۴۰۱/۴/۲۵ - ۰۱:۰۲
  • توسط محسن شاطرزاده

مروری بر برجام : فرصتها و تهدیدها

 

محسن شاطرزاده

۷ تیر ۱۴۰۱

هر چند که انجام مذاکرات برجامی تصمیم نظام بود ولی روند مذاکرات و خروجی برجام مصالح ملی را تامین نکرد و به جایی رسید که به تعبیر مقام معظم رهبری تبدیل به "خسارت محض" شد .

آنچه که برجام را تبدیل به خسارت محض کرد آفات زیر بود که در سال ۱۳۹۴ مقام معظم رهبری از آنها یاد کردند : ۱

 

- اعتماد به غرب

۲- شتابزدگی و عجله در اجرا

۳- ساده انگاری مسئولین ذیربط

و مضاف بر اینها عدم رعایت خطوط قرمز مطرح شده توسط رهبری و عدم رعایت سیاست اجرای گام به گام باعث از دست رفتن تمامی برگهای برنده ایران در مقابل طرف غربی شد تا جایی که به آنها جرات داد سالها به لطایف الحیل و وقت گذرانی زیر بار تعهدات خود نرفته و در نهایت توسط دیوانه‌ای به نام ترامپ پاره کردن برجام و خروج از آن توسط آمریکا رقم بخورد. 

 

آنچه در روند مذاکرات هسته‌ای در دولت قبل شاهد بودیم، در هم تنیدگی بیش‌ازاندازه مؤلفه‌های اقتصادی به مذاکرات بود. طبیعتاً تحریم‌ها بر تراز تجاری، تولید درآمد و جذب سرمایه‌گذاری برای اقتصاد ایران مؤثر است؛ اما جالب اینجا است که طی هشت سال دولتهای یازدهم و دوازدهم، مذاکره برای رفع تحریم‌ها از خود تحریم‌ها اثرات بیشتری بر اقتصاد کشور گذاشته است. درواقع رویکردهای گذشته باعث شده تا کوچک‌ترین خبر در میز مذاکره، تأثیرات غیرواقعی در بازار پول و نظام ارزی ایران ایجاد نماید.  

 

اصولا تحریمها ابزار آمریکا در جنگ علیه ایران است و هرگز آنرا از دست نخواهد داد ولی برای آمریکا رژیم تحریمها و شل و سفت کردن تحریمها مهمتر از خود تحریم است . قصد اصلی آمریکا و غرب این است که با نگه داشتن ابزار تحریمها و بازیهای موقت و توافقات موقت اقتصاد ایران را شرطی نگه داشته و دائما شوک وارد کند . اگرچه شرطی‌سازی اقتصاد ایران با برجام از مهم‌ترین اهداف طرف غربی است، ولیکن نقش دولت گذشته در جلوگیری از این فرآیند، تا حد زیادی انفعالی بوده است. در این زمینه، تلاش دولت سیزدهم در جهت اصلاح رویه گذشته قابل تقدیر است، اما این دولت کار سختی در پیش روی خود دارد .

 

هرچند که قانون مجلس تا حدودی پشتوانه لازم را برای حضور موثرتر و مقتدرانه‌تر دولت در مذاکرات فراهم کرده ولی ضعف اصلی در متن برجام است که امکان هیچگونه ابتکار عملی را برای خروج ایران از برجام فراهم نکرده و هرگونه اقدام ایران برای خروج از برجام منجر به فعال شدن مکانیزم ماشه و برگشت تحریمهای سازمان ملل خواهد شد ، مضافا اینکه در پیوستهای محرمانه و بر اساس قولهای دولتمردان قبلی به طرفهای غربی و تعهد سپردن به برجامهای ۲ و ۳ و ۴ و پذیرفتن مذاکرات موشکی و منطقه‌ای عملا موجب تجری طرفهای غربی و فشار مضاعف بر کشورمان شد که با ابتکار عمل رهبری و نیروهای مسلح کشورمان تا حدودی با آن مقابله شد.  آنچه باید در موضع‌گیری‌های اعلامی و اعمالی دولت، بر هر موضوع دیگری غلبه پیدا کند، این است که دولت اقتصاد و معیشت را به مذاکره گره نخواهد زد. تأکید فزاینده بر رفع تحریم‌ها در مذاکرات در دولت قبل، بدون اشاره به سایر ظرفیت‌های موجود برای توسعه اقتصادی کشور، مؤثر افتادن تحریم‌ها بر اقتصاد را به افکار عمومی القا کرده و بی‌شک کمک به هدف دشمن در شرطی‌سازی اقتصاد ایران بود.

 

دور جدید مذاکرات در دوحه قطر دو تفاوت عمده با مذاکرات وین دارد . تفاوت اول اینکه در قطر مذاکرات ۱+۲ است که بجای ۱+۵ انجام میشود ؛ به عبارتی یک گام بزرگ در جهت مذاکره مستقیم با آمریکا برداشته شده و سایر کشورهای غربی و چین و روسیه از مذاکرات حذف شده اند . هر چندرابرت مالی نماینده اروپایی ها در دوحه حضور دارد ولی قطعا نقشی بیشتر از یک پیک و نامه رسان بازی نمیکند چون مذاکرات باقری و مالی غیر مستقیم است و بورل مجبور است پیام هر طرف را به طرف دیگر منتقل کند و تفاوت دوم در این است که در این مذاکرات ایران برگهای برنده خوبی در دست دارد ؛ حجم قابل توجه اورانیوم ۶۰ درصد و نیز خاموش کردن دوربینهای آژانس و شرایط جدید اوکراین و ضعف طرف غربی  همه کمک میکند که ایران بتواند امتیاز بیشتری از آمریکا بگیرد مشروط به آنکه مراقبت شود تیم مذاکره کننده مجددا به آفات سه‌گانه برجام(اعتماد به غرب؛ شتابزدگی و تعجیل ؛ ساده انگاری) دچار نشود . علاوه بر آن حتما باید طراحی گام به گام نموده و در مقابل هر اقدام طرف غربی فقط یک گام از طرف ایران برداشته شود.

 

ظواهر امر نشان میدهد که مذاکرات قطر دور نهایی مذاکرات برجامی خواهد بود و انعطافهایی از طرف ایرانی نشان داده خواهد شد ولی باید هشیار بود که آمریکا دشمن غدار و حیله گری است که هرگز نمیتوان به او اعتماد کرد و خوشبین بود. هرچند موافقت با هر طرح موقتی حرکت در مسیر بی ثباتی کشور است ولی هرگز نباید اداره کشور و توسعه اقتصاد ملی را به حل مسئله برجام گره زد.

اهمیت گروه بریکس و ضرورت پیوستن ایران به بریکس
  • ۱۴۰۱/۴/۲۵ - ۰۰:۵۶
  • توسط محسن شاطرزاده

*اهمیت پیمان بریکس و ضرورت پیوستن ایران به بریکس*

 

محسن شاطرزاده

۴ تیر ۱۴۰۱

 

* کشورهای جنوب موتور محرک اقتصادی جهان با ظرفیت تجاری بیش از ۱۶ هزار میلیارد دلار

** ضرورت اولویت همکاریهای جنوب - جنوب در سیاست خارجی کشورمان

*** سازمان همکاریهای بریکس(برزیل ؛ روسیه؛ هند ؛ چین و آفریقای جنوبی)

- تشکیل : ۲۰۰۹ روسیه

- جمعیت : ۴۵ درصد جمعیت جهان

- مساحت : ۲۹ درصد مساحت جهان

- تولید ناخالص : ۳۸ درصد تولید ناخالص جهانی

- دو قدرت جهانی (چین و روسیه ) و سه قدرت منطقه‌ای( برزیل و هند و آفریقای جنوبی)

 

* تمرکز بریکس بر :

- روشهای بهبود وضعیت اقتصادی

- اصلاح نظام مالی در جهان

- برقراری روابط پولی و تجاری نزدیک یکدیگر

- همکاریهای ارزی

- افزایش مبادلات تجاری

- ایفای نقش موثرتر و بیشتر در امور اقتصادی جهان

- کاهش وابستگی به آمریکا و اروپا با استفاده از پتانسیل کشورهای درحال توسعه برای تغییر مناسبات اقتصاد جهانی و عادلانه تر کردن آن

- تاسیس بانک توسعه و ذخیره ارزی جنوب در مقابل نهادهای مالی غرب مانند بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول

- جایگزین کردن سیستم پیام رسان مالی سویفت با سیستم پیام رسان مالی بریکس

 

* تقسیم کار نانوشته بریکس (تا قبل از پیوستن آفریقای جنوبی)

- چین : کارخانه اقتصاد و تولید جهانی

- برزیل : فروشگاه مواد غذایی جهان

- هند : ارائه دهنده خدمات اقتصاد جهانی

- روسیه : پمپ بنزین جهانی

 

* در حوزه بین‌المللی - سیاسی:

- ایفای نقش موثر در یاری رساندن به کشورهای در حال ورشکستگی

- تاثیر گذاری مثبت بر بحرانهای اقتصادی و سیاسی مهم جهان

- نقش آفرینی در مسایل مهم جهان و تنش های منطقه‌ای مانند سوریه و افغانستان و عراق و سودان و تحریم ایران

- مخالفت با تحریم یکجانبه آمریکا علیه ایران

- مقابله با تسلط غرب با نهادهای بین‌المللی

- مخالفت با یکجانبه گرایی آمریکا

 

*ایران و بریکس:

- موقعیت ژئوپولیتیک و ژئو استراتژیک ایران

- منابع عظیم نفت و گاز

- امکان جایگزینی راحت شرکتهای غربی با شرکتهای بریکس برای رفع نیازمندیهای تکنولوژیک ایران

- قدرت منطقه‌ای ایران در غرب آسیا

- علاقمندی کشورهای بریکس به منطقه خاورمیانه و مسئله فلسطین با توجه به نفوذ ایران در عراق و سوریه و لبنان و یمن و افغانستان

- فرصتهای متقابل اقتصادی ایران و بریکس

"الگوی توسعه" یا "الگوی پیشرفت" ؟
  • ۱۴۰۰/۷/۱۲ - ۱۸:۱۸
  • توسط محسن شاطرزاده

"الگوی توسعه" یا "الگوی پیشرفت" ؟

 

محسن شاطرزاده

۱۲ مهر ۱۴۰۰

سالهاست که از طرف نخبگان کشور موضوع "توسعه" مطرح می‌باشد و در مقابل مقام معظم رهبری برای اصلاح نگاه نخبگانی مقوله "الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت" را مطرح کردند . در این خصوص لازم است بگویم که "توسعه" به هیچ وجه معادل "پیشرفت" نیست و اگر هم رهبری تعمد در بکار گیری کلمه "پیشرفت" داشته و دارند به دلیل اصلاح خطای نخبگانی در استعمال کلمه "توسعه" بوده و هست .

 

در مقوله "توسعه" فقط ابعاد مادی پیشرفت مد نظر هست و به هیچ وجه عوامل اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی و عدالت اجتماعی و ..... مد نظر نیست در صورتیکه در مقوله "پیشرفت" نگاه به همه این حوزه ‌ها آنهم بطور متوازن مطرح است و باید برای همه مقولات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی و حتی سیاسی برنامه داشت. الگوی توسعه غربی ضد عدالت اجتماعی و فقرآفرین و فاقد نگاه به عدالت اجتماعی است در صورتی که در "الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی" نگاه به همه جوانب است.

 

متاسفانه سازمان برنامه و بودجه متهم شماره یک در عدم ارائه برنامه پیشرفت همه جانبه در کشور ما بوده و هست و همه برنامه های توسعه‌ای که تاکنون تدوین کرده است ترجمانی از برنامه های غربی و یا شرقی بوده است و هیچگاه مدل بومی برای پیشرفت کشور از طرف سازمان برنامه ارائه نشده است.

 

خاطرم هست در سال ۱۳۸۵ که معاون وزیر صنایع بودم همراه با هیاتی در سفری به چین ملاقاتی هم با وزیر برنامه ریزی چین داشتیم . وزیر چینی نقل میکرد که چینی ها همه الگوهای توسعه غربی و روسی و ژاپنی و حتی کره جنوبی را دنبال کردند ولی هیچگاه موفق به توسعه متوازن نشدند و نهایتا تصمیم گرفتند که الگوی بومی چینی توسعه را طراحی کرده و به اجرا درآورند و از آن زمان شاهد سونامی پیشرفت چین بوده‌ایم . تاکید آن وزیر چینی بر آن بود که حتی الگوی توسعه چینی هم مناسب ایران نیست و باید الگوی بومی پیشرفت ایرانی را تدوین کرده و پیاده کنیم ، امری که متاسفانه در باور هیچکدام از نخبگان و متخصصین برنامه ریزی کشور نبوده است .

 

تاکید رهبری برای تدوین "الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت" هم ناظر به این مقوله مهم "الگوی بومی" می باشد که متاسفانه دهها سال در سازمان برنامه ما از آن غفلت شده است .

 

اگر احمدی نژاد پس از روی کار آمدن تصمیم به شخم زدن چهار وزارتخانه و نهاد و سازمان از جمله سازمان برنامه گرفت به علت فساد نهادینه شده در آنها از جمله فساد گسترده در سازمان برنامه بود. وزرا و استانداران و دیگر مسئولین همه یاد گرفته بودند که چطور با تطمیع و لابی و سکه پخش کردن به سراغ مدیران سازمان برنامه بروند تا بودجه بیشتری بگیرند. هنوز در کشور ما بخشی نگری حرف اول را می‌زند و هر مسئولی دنبال آن است که خر خودش را ازپل بگذراند ولو به قیمت نابودی بخش دیگری از این کشور باشد . اگر هنوز شاهد فقر و محرومیت در استانهایی مانند خوزستان و سیستان و ایلام و کهکیلویه و خراسان جنوبی هستیم به علت اعمال تبعیض های ناروایی است که در بودجه ملی روا داشته شده است و در این میان متهم اصلی سازمان برنامه است که توزیع منابع ملی را عادلانه انجام نداده است .

 

اگر امروز رییس جمهور مجبور میشود برای پیشرفت مناطق محروم شخصا به این مناطق سفر کند برای جبران قصور و خطایی است که سازمان برنامه داشته و بودجه را عادلانه و متوازن توزیع نکرده است . اگر امروز با فقر گسترده در میان مردم مواجه هستیم و ضریب جینی و شکاف طبقاتی هر روز افزایش می‌یابد به دلیل آن است که سازمان برنامه برنامه‌ای برای فقر زدایی تدوین نکرده است .

 

لازم است سوال شود سازمان برنامه و بودجه در طول این چهل سال بعد از انقلاب چه گلی به جمال کشور زده و چه الگوی بومی برای پیشرفت متوازن و همه جانبه کشور تدوین کرده است غیر از اینکه دائما به تهیه ترجمه الگوهای غربی و شرقی و یا اختلاط و التقاطی از آنها مشغول باشد و غیر از اینکه مدیران و کارشناسان سازمان برنامه دائما به فکر خویش و امتیازگیریهای فراوان و دریافت بالاترین حقوقها و تصویب بیشترین امتیازات و فوق‌العاده‌ها و همطرازی با اعضای هیات علمی و ..... باشند.

 

پیشرفت کشور محقق نخواهد شد مگر اینکه تحول اساسی در منطق و فکر و اندیشه برنامه‌ریزان کشور و بازگشت به پارامترهای بومی و فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی و دینی و اعتقاد عمیق به عدالت اجتماعی صورت پذیرد. در این مقوله بحث زیاد است .

 

محسن شاطرزاده

www.shaterzadeh.ir

نقدی بر طرح دو فوریتی "الزام دولت به فعال سازی دیپلماسی اقتصادی"
  • ۱۴۰۰/۷/۱۰ - ۱۹:۳۰
  • توسط محسن شاطرزاده

نقدی بر طرح دو فوریتی نمایندگان مجلس با موضوع "الزام دولت به فعال سازی دیپلماسی اقتصادی"

 

محسن شاطرزاده

سفیر اسبق ایران در برزیل

تهران - ۱۰ مهر ۱۴۰۰

تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرحی دو فوریتی تحت عنوان "الزام دولت به فعال سازی دیپلماسی اقتصادی" تهیه کرده‌اند و پیش نویس آنرا جهت اعلام نظرات و نهایتا جمع آوری امضای نمایندگان موافق و ارائه طرح در صحن مجلس عرضه کرده اند(پیوست) . به این بهانه ضروری دانستم چند نکته را در ارتباط با موضوع مهم "دیپلماسی اقتصادی" بیان کنم:

۱- نکات خوبی در مقدمه طرح پیشنهادی بیان شده اما متن ماده واحده پیشنهادی دارای اشکالات متعدد است که عملا طرح را حتی در صورت تصویب بی‌خاصیت و غیر قابل اجرا میکند . ذیلا به برخی از این موارد اشاره میشود.

 

 

۲- همانگونه که مقام معظم رهبری هم در دیدار با نمایندگان مجلس تاکید کردند باید اولویت بررسی قوانین با لوایح پیشنهادی دولت باشد و نمایندگان حتی الامکان کمتر به ارایه طرح قانونی بپردازند تا دولت راحت تر بتواند به اجرای قوانین مصوب بپردازد و تحت فشار قرار نگیرد لذا پیشنهاد میشود اگر هم نمایندگان اصرار بر ارائه طرح دارند موضوع طرح را تغییر داده و به دولت یک ضرب الاجل سه تا شش ماهه برای ارائه لایحه دیپلماسی اقتصادی فرصت بدهند تا لایحه پیشنهادی دولت ارائه شود.

 

 

۳- همانطور که در مقدمه طرح به خوبی بیان شده ؛ دیپلماسی اقتصادی در سه محور زیر تبلور می یابد :

 

۳-۱ : دسترسی به بازار های خارجی

۳-۲ : جذب سرمایه گذاری مستقیم

۳-۳ : اثر گذاری بر تعاملات ، اسناد و مقررات بین المللی

 

 بدیهی است که وزارت خارجه به تنهایی نمیتواند از عهده این وظایف برآید و مجموعه دستگاههایی مانند وزارت اقتصاد و وزارت صمت و بانک مرکزی و اتاق بازرگانی و وزارت نفت و وزارت راه و دیگر وزارتخانه های اقتصادی و حتی مجلس شورای اسلامی هرکدام بخشی از این وظایف را بر عهده دارند و در اولین گام این وظیفه مجلس شورای اسلامی است که نسبت به تسهیل قوانین و مقررات و اصلاح ساختارهای قانونی و ایجاد مدیریت متمرکز در روابط اقتصادی خارجی اقدام کند.

 

۴- وزارت امور خارجه نه از نظر ساختار و نه از نظر اختیارات و وظایف نمیتواند عهده دار این وظایف بشود و لازم است هم ساختار وزارت خارجه مرتبط با این وظایف متحول شده و هم نیروی انسانی مناسب تربیت کند و هم اینکه قانون وظایف و اختیارت وزارت خارجه تجدید نظر و متحول شود تا بتوان از وزارت خارجه چنین انتظاراتی را داشت و البته مجلس شورای اسلامی برای انجام این اصلاحات در کوتاه ترین زمان ممکن وظیفه سنگینی بر دوش دارد.

 

۵- قطعا وزارت خارجه باید هماهنگ کننده و تسهیل کننده و بستر ساز همه فعالیتها و روابط خارجی کشور باشد ولی ابزار های مدیریتی لازم برای این هماهنگیها را در اختیار ندارد که باید به نحوی تدبیر کرده و مدیریت وزارت خارجه را در حوزه دیپلماسی اقتصادی تقویت و حمایت کرد.

 

۶- هم اکنون روابط اقتصادی خارجی بصورت جزیره های مجزا در وزارتخانه های مختلف مدیریت میشوند که نه تنها هم‌افزایی ندارند بلکه بعضا مصوبات و تصمیمات یکدیگر را خنثی هم میکنند ، به عنوان مثال :

 

الف - سازمان سرمایه گذاری خارجی ، بانک توسعه صادرات ، شرکت سرمایه گذارهای خارجی ایران(ایفیک) و گمرکات کشور در ساختار وزارت اقتصاد و دارایی حضور دارند.

 

ب- سازمان توسعه تجارت ، صندوق ضمانت صادرات ، سازمان استاندارد، بورس کالا و شورایعالی صادرات در ساختار وزارت صمت تعریف شده‌اند.

 

 

ج- اتاق بازرگانی ، اتاق تعاون و شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی هرکدام بصورت انتزاعی فعالیت میکنند .

 

 

د - حمل و نقل ، بنادر ، کشتیرانی و بازرگانی هوایی در مدیریت وزارت راه و شهر سازی هستند.

 

ه- بازارچه های مرزی و پیله‌وریهای مرزنشینان زیر نظر وزارت کشور و نیروی انتظامی فعالیت میکنند.

و- بانک مرکزی و وزارت نفت و ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز هم که مستقل عمل میکنند.

 

 

لازمه موفق شدن در دیپلماسی اقتصادی ایجاد یک تمرکز مدیریت و هماهنگی بین نهادهای ذکر شده است تا بتوان هم‌افزایی بین نهادهای مختلف را به حداکثر رساند و انتظار ایفای این نقش توسط وزارت خارجه با اختیارات و ساختار امروزی انتظار درستی نخواهد بود.

 

۷- شاید طرح ایده‌آل این باشد که وزارت امور خارجه تبدیل به وزارت روابط و تجارت خارجی بشود ولی تا تشکیل چنین وزارتخانه‌ای زمان طولانی باید در انتظار بود هرچند که توصیه میشود مجلس شورای اسلامی با کمک وزارت امور خارجه هر چه سریعتر استارت این کار را زده و نسبت به ایجاد تحول در ساختار و نیز تحول در وظایف و اختیارات وزارت خارجه اقدام نماید.

 

۸- برای هرگونه اقدام تحولی و موفقیت در حوزه دیپلماسی خارجی باید در سیاست گذاری و مدیریت مجموعه نهادهای متولی در اقتصاد خارجی کشور تمرکز ایجاد کرده و زیر نظر بالاترین مقام اجرایی کشور یعنی ریاست جمهوری اداره شوند (اتفاقی که در ترکیه از سال ۲۰۰۵افتاد) لذا با توجه به زمانبر بودن تصویب قانون در مجلس شورای اسلامی پیشنهاد میکنم آقای رییس جمهور با استفاده از اختیارات وسیع خود در شورایعالی اداری اقدامات زیر را بعمل آورند :

 

الف : انتصاب یک نفر به عنوان معاون رییس جمهور در سرمایه گذاری و تجارت خارجی با اختیارات ویژه و گسترده

 

ب - انتزاع سازمان سرمایه گذاری خارجی و بانک توسعه صادرات و شرکت سرمایه گذاریهای خارجی ایران و بخشی از گمرکات ایران (متولی سیاستها و راهبردهای گمرکی) از وزارت اقتصاد و دارایی

 

ج- انتزاع بازرگانی خارجی و سازمان توسعه تجارت و صندوق ضمانت صادرات و سازمان استاندارد و شورایعالی صادرات کشور از وزارت صمت

 

د- انتزاع شورای هماهنگی روابط اقصادی خارجی کشور از وزارت خارجه

 

ه - انتزاع مدیریت بازارچه های مرزی و پیله‌وریهای مرزنشین از وزارت کشور

 

و - انتزاع مدیریت سیاستهای خارجی و بین الملل بانک مرکزی و وزارت نفت و وزارت راه و سایر نهادهای اقتصادی کشور و انتقال نهادهای منتزع شده به تشکیلاتی زیر نظر معاونت جدید "سرمایه گذاری و تجارت خارجی" رییس جمهور و ایجاد تمرکز در توسعه روابط اقتصادی خارجی

 

۹ - تجمیع توان صادراتی کشور (اعم از کالا و خدمات مهندسی) و تشکیل کنسرسیومهای بزرگ صادراتی (۶ تا ۸ کنسرسیوم) در حوزه هایی که کشور دارای مزیت نسبی و یا مزیت مطلق است و پشتبانی همه جانبه از آنها برای حضور قدرتمند در بازارهای بین المللی البته وزارت خارجه میتواند نقش پررنگی در این ساختار داشته و تا تصویب ساختار جدید وزارت روابط خارجی ، تصدی دبیرخانه و انجام هماهنگی ها را در معاونت جدید ریاست جمهوری بر عهده داشته باشد .

 

تبصره : در صورتیکه نظر بر ایجاد معاونت جدید برای ریاست جمهوری نباشد میتوان این وظایف در حوزه سرمایه گذاری و سیاست خارجی را به معاون اقتصادی رییس جمهور هم محول کرد.

 

محسن شاطرزاده

تهران - ۱۰ مهر ۱۴۰۰

www.shaterzadeh.ir

لزوم توجه ویژه به مدیریت استراتژیک در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران
  • ۱۴۰۰/۶/۲۸ - ۱۶:۵۱
  • توسط محسن شاطرزاده

لزوم توجه ویژه به مدیریت استراتژیک در سازمان گسترش و نوسازی صنایع به عنوان مهمترین سازمان توسعه‌ای کشور

 

محسن شاطرزاده

تهران - ۲۴ شهریور ۱۴۰۰

 

بدون شک سازمان های توسعه ای، اهرم های قدرتمند پیشرفت اقتصاد هر کشور هستند . در این میان سازمان گسترش و نوسازی صنایع کشور به عنوان مهمترین سازمان توسعه‌ای کشور جایگاه ویژه ای دارد ولی متاسفانه سالهاست که از ایفای نقش خود بازمانده است .

سهم وزارت صمت در تولید ناخالص داخلی کشور بیش از ۴۲ درصد است که در این میان سهم صنعت بیش از ۲۰ درصد یعنی یک پنجم اقتصاد و تولید ملی است . در حالی که گذر ایام موجب فرسودگی صنایع و کهنه شدن تکنولوژیهای موجود میشود لازم است حاکمیت کشور برای بازسازی و نوسازی صنعت کشور برنامه ریزی ویژه کند .

سازمان گسترش و نوسازی صنایع کشور متولی سیاستهای حاکمیتی کشور است که باید به ایفای این نقش مهم بپردازد ولی متاسفانه سالهاست که بجای آن به بنگاه داری پرداخته است . تغییر نگاه حاکمیتی به نگاه بنگاه داری در مدیریت سازمان گسترش لطمات شدیدی به جایگاه سازمان گسترش وارد کرده و عملا این سازمان را به حیات خلوت اصحاب ثروت و قدرت و حضور جناحها و احزاب مختلف در بدست گیری مدیریت آن تبدیل کرده و حضور مدیران ضعیف و حزبی و لابیگر ضربات متعددی بر پیکر نحیف این سازمان وارد آورده و آنرا به ابزاری در دست اصحاب قدرت و رانت خواهان سودجو تبدیل کرده است . توسعه صنعتی و اقتصادی از تمام جنبه‌‌ها به یکدیگر متصل هستند و نمی‌توان ازتباط ایجاد شده میان آن‌ها را منفک نمود.

برای داشتن اقتصادی پویا و صنعتی شکوفا باید هر دو در کنار یکدیگر رشد کرده و برنامه‌های مناسبی برای این پیشرفت وجود داشته باشد. رشد اقتصادی از اموری است که نیازمند تصمیم‌های دولتی بوده و شاید شرکت‌های خصوصی آنچنان که باید در این زمینه نتوانند فعالیت داشته باشند با این حال در توسعه صنایع حضور مثبت شرکت‌های خصوصی بسیار مهم است.

یکی از وظایف عمده این سازمان‌ ایجاد ارتباط میان صنعت و اقتصاد و همچنین تسهیل برخی قوانین برای شرکت‌هایی است که می‌خواهند به صنعت کشور کمک کنند. وظیفه اصلی این سازمان‌ بیشتر در زمینه تسهیل فعالیت‌های صنعتی از طریق توسعه تکنولوژی در کشور، شبکه گستری و به هم رسانی کسب‌و‌کارها، توسعه مدیریت و منابع انسانی، توسعه صادرات، گسترش سرمایه‌گذاری و جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی است تا از این طریق فعالیت‌های صنعتی را گسترش دهند.

البته باید به این مورد اشاره کرد که سازمان‌های توسعه‌ای، مراکزی هستند که با توجه به شرایط ویژه اقتصادی و صنعتی به وجود می‌آیند. سازمان‌های توسعه‌ای به طور کلی در راستای ایجاد ظرفیت برای کسب و کارها و پیشرفت‌های اقتصادی فعالیت می کند. وجود سازمان‌های توسعه‌ای در هر کشور نیز به یک امر مثبت برای اقتصاد تبدیل شده و باید از ظرفیت سازمان گسترش و نوسازی کشور برای توسعه ؛ بازسازی و نوسازی صنایع بهترین استفاده را کرد و این مهم ممکن نخواهد شد مگر با نگاه حاکمیتی و انتخاب مدیرانی توانا و با تفکر استراتژیک و علمی و با تکیه بر استراتژی توسعه صنعتی کشور .

قطعا وزیر محترم صمت و دولت انقلابی به این مهم توجه داشته و دست اصحاب ثروت و قدرت و رانت جویان و لابیگران و مدیران ضعیف و جناحی را از این سازمان مهم کوتاه خواهند کرد .

پیشنهاداتی برای دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم
  • ۱۴۰۰/۶/۲۸ - ۱۶:۴۶
  • توسط محسن شاطرزاده

پیشنهاداتی برای دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم

 

محسن شاطرزاده

۲۶ شهریور ۱۴۰۰

 

* راهبردهای پیشنهادی:

۱- تغییر رویکرد وزارت خارجه از سیاسی - امنیتی به سیاسی - اقتصادی

۲- تغییر ساختار و تشکیلات وزارت خارجه بر اساس وظایف محوله در توسعه دیپلماسی اقتصادی

۳- تغییر نگاه از بلوک غرب به بلوک شرق و توسعه  همکاریهای جنوب-جنوب

۴- تدوین راهبرد دیپلماسی دولت مقاومت

۵- توجه جدی به حوزه تمدنی ایران در آسیای میانه و قفقاز و شبه قاره هند (اوراسیا)

 

* برنامه اقدام و پلان پیشنهادی برای دستگاه سیاست خارجی:

۱-  حضور وزارت خارجه در تولید ثروت ملی و توجه ویژه به اقتصاد مقاومتی

۲- شکل گیری وزارت روابط خارجی به جای وزارت امورخارجه: لزوم تحول اساسی در سیاست خارجی و چرخش از جهت گیری  سیاسی - امنیتی به سیاسی - اقتصادی

۳- رهایی وزارت خارجه از اسارت برجام :   

     - لزوم انتقال پرونده هسته‌ای از وزارت خارجه به شورای امنیت ملی       - لزوم چرخش جدی نگاه از غرب به جنوب     

    - توجه جدی به حوزه تمدنی ایران در آسیای میانه و قفقاز و اوراسیا با توجه به اهمیت اوراسیا در آینده جهان (هارتلند)

۴-پیگیری مگاپروژه ها و برندسازی از شرکتهای بزرگ ایرانی در فضای بین‌الملل و حمایت همه جانبه از آنها مانند سیاست کره جنوبی در دهه ۱۹۷۰ ( سامسونگ - هیوندای - دوو - ال‌جی و .... )

۵-  لزوم تمرکز وزارت روابط خارجی بر:   

     ۵-۱ : همسایگان به عنوان مهمترین شرکای سیاسی و اقتصادی ایران

     ۵-۲ : منطقه اوراسیا به عنوان هارت لند جهان

     ۵-۳: آسیا خصوصا چین و هند به عنوان قطبهای اقتصادی آتی در دن 

     ۵-۴ : کشورهای جنوب به عنوان موتور محرکه اقتصاد جهانی با اولویت آفریقا ؛ آمریکای لاتین ؛ آسیای جنوب شرقی و خاورمیانه       ۵-۵ : کشورهای اسلامی با اولویت تجارت حلال

۶- تدوین برنامه اقدام چهار ساله با هدف گذاری ۵۰۰ میلیارد دلاری از سه کیک مهم تجارت جهانی:      

     ۶-۱ : قاچ اول : سهم ۱۰ درصدی از تجارت با همسایگان (۲۳۰ میلیارد دلار)      

    ۶-۲ : قاچ دوم : سهم ۲ درصدی از تجارت حلال :   ( ۱۲۰ میلیارد دلا

    ۶-۳ : قاچ سوم : سهم یک درصدی از همکاریهای جنوب - جنوب : (۱۵۰ میلیارد دلار)

 

** ساختار وزارت خارجه باید متحول شده و بر اساس ماموریتهای محوله تغییر یابد لذا معاونتهای سیاسی باید بر اساس اهمیت نقش آنها ایجاد شوند و براین اساس :

@ تاسیس معاونت جدید کشورهای همسایه و آسیای میانه و اوراسیا پیشنهاد میشود و قویترین سفرا به جای اروپا و مناطق خوش آب و هوا باید به کشورهای همسایه و آسیای میانه اعزام شوند. @@ از توجه ویژه به کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی و استرالیا کاسته شده و از تعداد سفارتخانه ها در این کشورها کاسته شود .

 

@@@ مهمتر از پیمان شانگهای عضویت در پیمان بریکس است . مقدمات این کار در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ انجام شده و موافقت اولیه کشورهای عضو هم گرفته شده است . لازم است با اولویت و جدیت پیگیری عضویت ایران در پیمان بریکس بشود . لذا تاسیس اداره کل پیمانهای اقتصادی زیر نظر معاونت اقتصادی ضروری است.

 

شاطرزاده

ظریف گیت ؛ تلاشی شیطانی برای حل مسئله میدان
  • ۱۴۰۰/۲/۱۶ - ۱۸:۳۱
  • توسط محسن شاطرزاده

ظریف گیت ؛ تلاش شیطانی برای حل مسئله میدان

 

مصاحبه طویل جناب آقای ظریف تحت عنوان تاریخ شفاهی دیپلماسی این دولت متاسفانه حاوی نکات و مطالب متعدد نادرست ؛ متناقض ؛ خلاف امنیت ملی ؛ هزینه آفرین برای کشور ؛ خلاف عزت و اقتدار ملی ؛ همسویی با دشمنان قسم خورده نظام و هماهنگ با نقشه های شوم شیطانی آنها بود . قطعا طراحان و برنامه‌ریزان تهیه این برنامه تاریخ شفاهی فتنه و نقشه بزرگتری را در مقابله با نظام اسلامی تدارک دیده‌ بودند ولی قطعا به مصداق و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین تیر آنها کمانه کرده و به خودشان بازخواهد گشت و تاسف برای آقای ظریف است که بازی خورده این جریان فاسد شده و اولین قربانی طرح آنها شود.

آقای ظریف در کمال ناجوانمردی به اسوه تقوا و جهاد و شهادت و مرد میدان شهید حاج قاسم سلیمانی خرده میگیرد که چرا میدان را به نفع دیپلماسی ترک نکرد تا برجام به ثمر برسد . همسویی آقای ظریف در ترور سیاسی شهید سلیمانی با خبیثت ترین دشمنان نظام در برنامه ترور فیزیکی آن شهید و پاک کردن میدان برای پیشبرد دیپلماسی خائنانه برجامی ؛ در خوشبینانه ترین تحلیل حکایت از آن دارد که آقای ظریف نه میدان را می‌شناسد و نه دیپلماسی را و زهی تاسف که چنین فرد ناتوان و مرعوب شیاطین در مصدر دیپلماسی این نظام الهی تکیه زده و هر از گاهی منافع ملی را به مذبح دشمنان برده و زحمت و هزینه بر این کشور تحمیل میکند.

 

سخنان آقای ظریف و بیان اطلاعات سری کشور که توسط گاندوهای اطراف ایشان سر از رسانه معلوم الحالی چون ایران اینترنشنال در می‌آورد نشان دهنده اوج بی خبری و بی‌سوادی یک دیپلمات بوده و یادآور این است که باید درس دیپلماسی را از نوبیاموزند چرا که هنوز با الفبای دیپلماسی عزت و حکمت آشنا نبوده و مشروعیت تقبل مسئولیت سیاست خارجی در نظام اسلامی را ندارند. بسیار جای تعجب و شگفتی و حیرت آور است که وزیر دولت مستقر در نقش اپوزیسیون ظاهر شده و به نقد اصول و ارزشهای حاکم بر نظام اسلامی افتاده و بی‌شرمانه از سرمایه های قدرت و حافظان موجودیت نظام اسلامی همسو با دشمنان قسم خورده این مرز و بوم به عنوان قدرت طلبان غیر دموکراتیک یاد کند .

 

آقای ظریف شاید این جمله طلایی امام راحل را به علت حضور و سکونت در قلب شیطان بزرگ بخاطر نداشته باشند که فرمود : " اگر سپاه نبود کشور هم نبود" ایشان وقیحانه سپاه عزیز را به عنوان قدرت طلبان دیکتاتور ترسیم کرده که حاضر نیستند میدان را به نفع دیپلماسی ترک کنند و اینچنین پازل دشمنان قسم خورده این مرز و بوم را تکمیل میکند . ایشان نمیداند و یا نمی فهمد که اگر سردار بزرگ اسلام شهید سلیمانی آن رشادتها را در میدان به خرج نمیداد امروز آقای دیپلمات باید در خرمشهر و کرمانشاه با جنایتکاران داعش ؛ فرزندان خلف کلینتون و اوباما وجان کری و ترامپ مذاکره میکرد و چقدر حقیرند آنان که قدر رشادتها و ایثار جوانان رشید و جان برکف این مرز و بوم را ندانسته و به لبخند شیطانی جان کری و شرمن و امثالهم راضی میشوند.

 

آقای ظریف خوب میداند که اختیارات فوق العاده که او در این دو دولت داشت هیچ وزیر خارجه‌ای بعد از انقلاب نداشت . او لقب سردار دیپلماسی را از رییس دولت گرفته بود و چک سفید امضای دولت را در اختیار داشت اما هشت سال گذشت و دستان خالی او حیثیت و اعتبار پوشالی‌اش را بر باد داد . تنها دستاورد او برجام بی فرجام بود که آنهم به تعبیر مقام معظم رهبری "خسارت محض" بود . امروز او به مصداق "الغریق یتشبث بکل حشیش" دنبال هر روزنه ای است بلکه بتواند آبرو و حیثیت از دست رفته اش را به هر قیمتی ولو تاراج و حراج منافع ملی کشور بدست آورد ولی هیهات که زمان این بازیها گذشته است و انروز او باید پاسخگوی عملکرد به شدت خسارت بار خودش باشد.

 

آقای ظریف خوب میداند که وظیفه دستگاه دیپلماسی تولید و افزایش قدرت ملی است . ایراد می‌گیرد که اختیار عراق و سوریه و لبنان و یمن در دست او نبوده ولی جناب ایشان بفرمایند در بقیه حوزه‌های سیاسی و در سایر مناطق چه گلی به سر کشور زده‌اند و چقدر موفق به تولید قدرت ملی شده‌اند . اگر قهرمانانی مثل شهید حاج قاسم عهده دار امور عراق و سوریه و لبنان و یمن شدند در مقابل قدرت وصف ناپذیری برای کشور به ارمغان اورده‌‌اند و علاوه بر قدرت سیاسی قدرت اقتصادی ایران را تا آنجا گسترش داده اند که فقط تجارت امروز ما با عراق بیش از پنج برابر تجارت با کل اروپا است .

 

آقای ظریف بفرمایند در آفریقا ؛ در آمریکای لاتین ؛ در آسیا ؛ در کشورهای همسایه ؛ در آسیای میانه ؛ درحوزه دیپلماسی اقتصادی چه کرده‌اند و چه دستاوردی داشته‌اند ؟ در همه آن حوزه ها میدان در دست دیپلماسی بود اما خروجی آن کدام است؟

 

آقای ظریف به عنوان عضوی از شورای عالی امنیت ملی کشور باید خوب بداند نوع نگرش او به رابطه میدان و دیپلماسی در تضاد کامل با اصول امنیت ملی ماست. این بهت آور است که او اعتقاد دارد میدان باید درخدمت دیپلماسی باشد در صورتیکه در همه جای دنیا خصوصا غرب مورد علاقه آقای ظریف نهاد وزارت خارجه ایجاد شده است تا اهداف میدان را پیش ببرد.

 

آقای ظریف شما که فرموده بودید امضا کری تضمین است و بعدا در کمیسیون امنیت ملی مجلس گفتید من اشتباه کردم . آیا شهید سلیمانی و میدان مقصر بود ؟ اینکه ده تن اورانیوم ۵ درصد را به سیصد کیلو ، و دویست کیلو اورانیوم بیست درصد را به صفر رساندید و قلب راکتور اراک را بتن ریختید و دانشمندان جوان و نخبه هسته ای را بیکار کردید تا آمریکا تحریم ها را بردارد اما برنداشت و سر شما را کلاه گذاشت ، آیا شهید سلیمانی و نظامیان مقصر بودند؟ اینکه رئیس شما گفته بود ما آمده ایم چرخ ساتریفیوژها بچرخد و چرخ اقتصاد هم بچرخد اما آخرالامر به قرار گاه مرغ و تخم مرغ رسیدند ، آقا قاسم سلیمانی مقصر است ؟ اینکه آقای سیف رییس وقت بانک مرکزی بعد از برجام گفت هیچی بدست نیاوردیم ؛ آیا سپاه و میدان مقصر است ؟ اینکه آخر مذاکرات شما به ترور فیزیکی و شهادت سلیمانی منجر شد ؛ آیا نظامیان مقصر بودند؟ شاید از نگاه شما همانند آمریکایی ها چون شهید سلیمانی داعش را نابود کرد مقصر است ؟ یا اینکه قاسم سلیمانی قدرت منطقه ای ایران را صد برابر کرد که الان اسرائیل و عربستان و آمریکا جرات ندارند نگاه چپ به ایران کنند مقصر بوده است ؟آری سلیمانی مقصر است چون برای وطنش و استقلال و عظمت این مرز و بوم جان خودش را ایثارکرد ؛ چیزی که هرگز در دیپلماسی یافت نمیشود!!

 

آقای ظریف لطفا بفرمایید چرا در هیچکدام از ملاقاتهای سران کشورها و مقامات عالی محور مقاومت با مقام معظم رهبری نشانی از حضور شما نیست و یا دعوتی از شما به عمل نیامده است ؟ فکر نمیکنید به خاطر الزام از دوری حضور اغیار ؛ صلاحیت حضور شما تایید نشده باشد؟ آیا مشکل در میدان است یا در دیپلماسی؟

 

آقای ظریف حتما خوب بخاطر ددارید در سال ۱۳۹۴ مقام معظم رهبری در نقد برجام و خسارت محض بودن آن سه عامل را ذکر کردند:

- اعتماد کامل به طرف غربی

- شتابزدگی و تعجیل

- ساده انگاری

فکر نمیکنید این سه ویژگی الان هم در حال تکرار هستند و مجددا خسارت محض دیگری را به ارمغان خواهد آورد ؟ لطفا ببرمایید این دیپلماسی ادعایی شما چه دستاوردی برای این کشور و مردم محروم آن داشته است؟ همین مصاحبه شما مملو از مصادیق این سه ویژگی است . آیا فکر نمیکنید در روش و نگرش خود باید تجدید نظر کنید؟

 

آقای ظریف به نظر میرسد ۱۰۰ روز پایانی دولت آبستن حوادثی باشد که شما بدودن تردید یکی از قربانیان آن هستید. رونمایی از نامه شما به رهبری ؛ انتشار مصاحبه غیر قابل پخش شما توسط یک رسانه دشمن ؛ به نتیجه نرسیدن برجام به عنوان نقطه تمرکز فعالیتهای دولت ؛ اوج گیری کرونا و ناتوانی دولت در مدیریت بحران ؛ ناتوانی دولت در کنترل بحرانهای اقتصادی در کنار وضعیت نامناسب جریان غربگرا و افول شدید محبوبیت شخص رییس جمهور در جامعه ؛ همه و همه سران جریان وابسته غربگرا را به این نتیجه رسانده که راهی جز انجام عملیات انتحاری برای عوض کردن زمین بازی ندارد و در این بین ذبح منافع ملی نیز حلال شمرده میشود و شما بزرگترین قربانی این طراحی هستید آیا خودتان متوجه موضوع هستید؟

 

آقای ظریف بیانات شما در رابطه با روسیه خلاف بین با منافع ملی کشور و صد درصد در راستای امیال آمریکای جنایتکار بود و قطعا هزینه سنگینی به کشور تحمیل خواهد کرد . بد نیست خودتان این فرمایشات را به عنوان یک دیپلمات مجددا بررسی کنید . آنجا که در همین مصاحبه میفرمایید: "اراده روسیه نابود کردن منافع ملی ما بود برای همین از طریقی خارج از وزارت خارجه سردار سلیمانی را به اراده خود به روسیه کشاند، روسیه تمام تلاشش را کرد که برجام امضا نشود، روسیه گمان نمیکرد برجام امضا شود برای همین عصبانی بود" و این در حالی بود که این هنر شهید سلیمانی بود که روسیه را برای ورود به صحنه جنگ سوریه به میدان آورد آنجا که آوردگاه جنگ احزاب بود و همه قدرتهای غربی جمع شده بودند تا سوریه و ایران و محور مقاومت را به زانو در بیاورند . لطفا صادقانه بگویید آیا دیپلماسی شما این توان و هنر را داشت که همانند شهید سلیمانی اقدام کند؟

 

آقای ظریف این چه توهمی است که بارها خودتان را با شهید مجاهد راست قامت قاسم سلیمانی مقایسه میکنید؟ آیا فکر کرده اید که در روز مبادا حتی جمعیت بدرقه کننده شما به میزان یک دهم کارکنان وزارت خارجه هم نرسد !! چرا قیاس مع‌الفارق میکنید ؟ شهید سلیمانی کجا و شما کجا؟ شما واجد کدامیک از فضایل شهید سلیمانی هستید؟ اقای ظریف شما که ادعا میکنید وزارت خارجه در دستان سپاه و اهل میدان قرار دارد چرا هشت سال چرا وزیر مانديد ؟ و چرا باز ترجیح ميدهيد در دولت بعدی هم وزیر خارجه باشید؟

 

آقای ظریف بهتر است بگویید برای پیشبرد دیپلماسی یک مانع میدانی وجود داشت و آنهم سردارسلیمانی بود. سخنی که امروز پمپئو وزیر خارجه جنایتکار آمریکا در دوره ترامپ گفت و آمریکا زحمت حذف این مانع را کشید.آقای ظریف شمابا این مصاحبه دل دشمنان اسلام را شاد کردید.

 

آقای ظریف شما در این مصاحبه مدعی شده اید که در تیر و مرداد ۱۳۹۴ سوریه از بحران داعش عبور کرده بود و نیروی قدس سپاه با همکاری نیروی هوایی روسیه صرفا با هدف اخلال در برجام وارد جنگ با داعش شد درحالی‌که طبق گاه‌شمار جنگ سوریه دقیقا در همون زمان، دو سوم خاک سوریه در تصرف داعش بود! یعنی دقیقا زمان اوج حکومت داعش! آیا هیچ به این موضوع توجه داشته‌اید؟

 

آقای ظریف آیا خبر رسانه معاند بالاترین در چند ماه قبل از شهادت شهید سلیمانی درست است ؟ که نوشته بود: " سردار سلیمانی با جان بولتن معامله شد . سلیمانی به زودی در عراق کشته خواهد شد" آقای ظریف شما آمریکایی ترین وزیر خارجه ایران هستید .

 

الان که صریحا مشخص شده که وزیر خارجه کشور به اصول نظام اسلامی پایبند نیست مشروعیت خود را از دست داده است و هر لحظه حضور آقای ظریف در مصدر وزارت خارجه غصبی محسوب شده و تصرف ایشان در اموال ملی نامشروع بوده و باید توسط دادگاه صالحه پیگیری شود .  به مجلس شورای اسلامی‌ و دیگر مراجع ذیصلاح پیشنهاد میکند سریعا نسبت به عزل آقای ظریف و توقف مذاکرات با ۴+۱ و انتقال پرونده از وزارت خارجه به شورای امنیت ملی اقدام کرده و ادامه مذاکرات با ۴+۱ به دولت آتی موکول شود.

دولت قوی ؛‌راسخ و مصمم : حضور طالوت و استقرار دولت مقاومت
  • ۱۴۰۰/۱/۴ - ۱۶:۱۸
  • توسط محسن شاطرزاده

دولت قوی ؛ راسخ و مصمم

حضور طالوت و استقرار دولت مقاومت

 

محسن شاطرزاده

سوم فروردین ۱۴۰۰

تهران

 

انتخابات سرنوشت ساز ۱۴۰۰ برای تعیین هشتمین رییس جمهوری اسلامی ایران در پیش است . این انتخابات به عنوان اولین انتخابات ریاست جمهوری در گام دوم انقلاب اسلامی به عنوان نقطه عطف تاریخ انقلاب از اهمیت ویژه ای برخوردار است . وانگهی عملکرد بسیار منفی دولت فعلی در حکمرانی و اداره امور کشور و بروز مشکلات عدیده برای مردم از یک طرف و نوع نگاه قبیله ای و جناحی احزاب سیاسی برای معرفی کاندیدای مورد نظر از طرف دیگر ؛ بر حجم یاس و سرخوردگی و عدم اعتماد مردم افزوده است . سخنان مقام معظم رهبری در روز اول فروردین و متعاقب آن بیانیه فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حاوی نکات مهم و دقیقی است که ذیلا اشاراتی به آنها میشود . از طرفی سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در روز عید سعید مبعث حاوی نکته ظریفی بود که دقت در آن راهگشا خواهد بود:

 

۱- رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنان خویش به مناسبت روز بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله با تأکید به نقش پیامبران در راهبری جامعه و تعیین رهبران الهی برای جامعه فرمودند: "راهبری و فرماندهی یک جور نیست؛ در بعضی از موارد خود پیغمبر، شخص شخیص پیغمبر، متکفّل و متعهّدِ این فرماندهی است؛ مثل حضرت داوود، حضرت سلیمان، پیغمبر معظّم اسلام که خود اینها در رأس حکومت قرار گرفتند و اجرای امور را خودشان متکفّل شدند. ایشان با اشاره به داستان انتخاب طالوت از سوی اشموئیل نبی فرمود: گاهی هم در مواردی پیغمبر حاکمی را معیّن می‌کند به امر الهی، مثل آن پیغمبری که این هم در قرآن در سوره‌ی بقره است که مردمی که زیر فشار بودند و مشکلات داشتند، به پیغمبر مراجعه کردند که او برایشان یک حکمرانی را انتخاب کند و او هم حکمران را انتخاب کرد؛ طالوت شد فرمانده. بنابراین پیغمبر راهبر و فرمانده اصلی و گردانندۀ اصلی است، لکن اجرای کار به دست یک فرد دیگری است غیر از آن پیغمبر که در این مثال طالوت است و امثال آن هم قطعاً در تاریخ نبوت‌ها کم نیست و زیاد است". در قران سبب روی کار آمدن حضرت یوسف بعنوان «عزیز» توسط حاکم مصر و جناب طالوت بعنوان «ملک» توسط اشموئیل پیامبر قوم یهود ، عدم توانایی مسئولان وقت در فهم و حل مشکلات و احتمال بروز بحران یا شکست ذکر شده است.

 

۲- رهبر معظم انقلاب، در سخنرانی نوروزی خود معیارهای انتخاب رییس جمهوری را هم تبیین فرمودند: " هر کسی که ‌به دنبال سعادت کشور است یک چنین رئیس جمهوری می خواهد:

۲-۱ : دارای مدیریت و کفایت مدیریت باشد.

۲-۲ : با ایمان باشد. آدم بی ایمان کشور را منافع کشور را یک وقتی میفروشد.

۲-۳ : عدالتخواه و ضد فساد باشد. این یکی از مهم ترین خصوصیاتی است که بایست در رئیس جمهور وجود داشته باشد.

۲-۴ : دارای عملکرد انقلابی و جهادی باشد یعنی با عملکرد اتوکشیده و اینها نمیشود کار کرد برای یک کشوری با این همه مسائل اساسی که در کشور وجود دارد.

۲-۵: به توانمندیهای داخلی معتقد باشد. به جوانان معتقد باشند. جوانها را به عنوان پیشران حرکت عمومی کشور بشناسد و به آنها اعتماد کند.

۲-۶ : مردمی باشد، امیدوار باشد، آدم مایوس و بدبین و با نگاه تلخ به آینده و تاریک به آینده نباشد.

 

۳- فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی متعاقب سخنان رهبری ، طی بیانیه ای اعلام میکند که خود را مخاطب سخنان رهبری دانسته و قرارگاهی برای تحقق فرامین رهبری تاسیس کرده و در ادامه میگوید:

«آنقدر می‌سازیم، تولید می‌کنیم، به یاری مردم می‌شتابیم، با فساد مقابله می‌کنیم، فناوران جوان را بسیج می کنیم، گروه های بی شمار بسیجی را در میدان عزت مردم گسیل می داریم، خانواده ها را یاری می کنیم تا توانمند شوند و قدرت می سازیم تا دشمن ناتوان شود و دیگر یارای تعقیب سیاست هایش را نداشته باشد. ما فضای مجازی را از ولنگاری رها خواهیم ساخت.  ما در میدان می مانیم، با مردم همراه می شویم ، کلام حضرتعالی را روی صحنه زمین پیاده میکنیم، دشمن را جا می گذاریم ، از او و راهبردش عبور می‌کنیم، کشور را از عوارض تحریم های ظالمانه بی نیاز می کنیم و اینچنین به برجام بی اعتنا و بی نیاز می شویم، این راه ما است.»

 

این بیانات نشان از راهبرد و نقشه راهی جدید در حکمرانی جمهوری اسلامی در گام دوم انقلاب دارد که به دولت کریمه می‌اندیشد:

- دولتی که خدمتگزار باشد و به آفت چرب و شیرین دنیا گرفتار نشود .

- دولتی که دچار اشرافیت زدگی نشود.

- دولتی که اسیر غرب نباشد و دل به دشمنان نبندد.

- دولتی که با مردم صداقت داشته باشد.

- دولتی که مدیریت جهادی و پرتلاش و خالصانه داشته باشد.

- دولتی که جلوی نفوذ ایادی دشمن را بگیرد .

- دولتی که با رانت و ویژه خواری مبارزه کند .

- دولتی که مردمی باشد و با مردم فاصله طبقاتی نداشته باشد . همدرد و غمخوار مردم باشد.

- دولتی که نگاه به درون داشته باشد و برای شکوفایی استعدادها و ظرفیت های درونی بکوشد.

- دولتی که به غرب وابسته نباشد.

- دولتی که به فکر رفاه و افزایش ثروت ملی باشد.

- دولتی که عدالتخواه بوده و با فساد مبارزه کند .

- دولتی که شایستگی و لیاقت حکمرانی را داشته باشد و مدیران خودش را بر پایه شایسته سالاری انتخاب کند نه قبیله گرانی و انتسابات قومی.

- دولتی که پرتلاش و خستگی ناپذیر باشد تا بتواند بر سرعت پیشرفت و توسعه کشور بیفزاید.

- دولتی که به فکر دین و دنیای مردم باشد.

 

با این اوصاف باید منتظر ظهور پدیده انتخاباتی در خرداد ۱۴۰۰ باشیم تا فردی به ریاست جمهوری اسلامی برسد که:

- طالوت باشد .

-از بطن انقلاب باشد .

-وامدار هیچ حزب و گروهی نباشد و مستقل عمل کند .

-شجاع باشد .

- جهادی عمل کند .

-مومن و و مخلص و ایثارگر باشد .

- مردمی باشد و خودش را وقف مردم کند .

- دشمن ستیز باشد .

- نگاه به غرب نداشته باشد و سیاست نگاه به غرب را تغییر دهد .

- راههای نفوذ دشمن را سد کند .

-ریل گذاری دولت پیر و فرتوت فعلی را تغییر دهد .

- برجام را به موزه تاریخ بسپارد .

-شعار "ما میتوانیم" و "ورود به عرصه های ناممکن" را شعار خود کند .

- بر ثروت و رفاه ملی بیفزاید .

-دیپلماسی اقتصادی و تولید ثروت ملی با ابزار دیپلماسی را وجهه همت خود قرار دهد .

- دیپلماسی مقاومت را سرلوحه روابط خارجی خود قرار دهد.

- اصل عزت ؛ حکمت و مصلحت را در سیاست خارجی تحقق بخشد .

- مطیع امر ولی فقیه باشد .

- میدان حضور جوانان را بطور گسترده فراهم کند .

-کار و اشتغال و مسکن را برای آحاد ملت و جوانان مهیا کند .

- با تمام وجود کار و تلاش کند و در این راه خستگی ناپذیر باشد .

- فرهنگ کار و تولید را وجهه همت خود قراردهد .

- ایران را تبدیل به یک کارگاه بزرگ کند که در همه جا کار و تلاش وجود داشته باشد .

- پروژه های بزرگ و مگا پروژه های ملی را در جهت توسعه تاریخی کشور اجرا کند .

- اعضای دولت و مدیرانش لباس کار و جهاد به تن کنند و اطو کشیده نباشند.

- و در یک‌کلام دولت مقاومت باشد.

 

انتخاب چنین دولتی راه و روش دیگری غیر از مسیر متداول و سنتی احزاب و جریانات قدرت طلب و سهم خواه را طلب میکند . بر نخبگان و فرهیختگان جامعه فرض است که راه رسیدن به چنین دولتی را پیدا کنند.

 

محسن شاطرزاده

۱۴۰۰/۱/۳ تهران